امام على عليه السلام نيز دروغگو را خوار دانسته است. ۱ و همين علّت، نقطه تماس و ارتباطِ حسادت و دروغگويى است؛ زيرا حسود نيز به خاطر همين احساس حقارت، حسادت مى ورزد... .
۶. عمل نمودن بر خلاف گفته خود
حسود، مخالف آنچه مى گويد، رفتار مى نمايد. ۲ حضرت يعقوب عليه السلام ، دوازده پسر داشت كه دو نفر از آنها، يوسف و بنيامين، از يك مادر بودند و ساير برادران، از مادرى ديگر بودند. يعقوب عليه السلام نسبت به اين دو پسر و بويژه يوسف، محبّت بيشترى داشت؛ چون اوّلاً، يوسف از همه كوچك تر بود و بيشتر نياز به حمايت و محبّت داشت و ثانياً، مادرش را از دست داده بود و به رسيدگى بيشتر، احتياج داشت. مهم تر، آن كه: آثار نبوغ وپاكى وكمالات، در چهره او نمايان بود.
برادران يوسف، بى توجّه به اين جهات، از علاقه بيشتر پدر به يوسف، سخت ناراحت بودند و حسّ حسادتشان تحريك شده بود. از اين رو، دور هم نشستند و گفتند : يوسف و برادرش، نزد پدرمان محبوب ترند، با اين كه ما جمعيتى نيرومند و كارساز هستيم و زندگى پدر را به خوبى در امور مالى و گوسفنددارى و... ، اداره مى كنيم. به همين دليل بايد علاقه او به ما بيش از علاقه اش به اين فرزندان خردسالى باشد كه كارى از آنها ساخته نيست.
به اين ترتيب، آنان با يك قضاوت سطحى و يك جانبه، پدر را محكوم كردند و گفتند: به طور قطع، پدر ما درباره محبّت به يوسف و برادرش، در گم راهى آشكارى است. ۳ البتّه آنان خود، گم راه بودند؛ زيرا محبّت پدر را به خاطر « نيرومندى بيشتر » مى خواستند، در حالى كه يعقوب عليه السلام محبّت بيشتر را تابع كمالات و پاكى بيشتر قرار داده بود.
1.كنز العمّال، ح ۸۲۳۱ ؛ سير أعلام النبلاء، ج ۱۲، ص ۴۲۶؛ بحار الأنوار، ج ۷۲، ص ۲۶۲، ح ۴۵؛ الاختصاص، ص ۲۳۲.
2.امام صادق عليه السلام « قالَ لُقْمانُ لاِبْنِهِ : لِلْحاسِدِ ثَلاثُ عَلاماتٍ : ... وَ يُخالِفُ ما يَقُولُ ؛ لقمان به پسرش گفت : براى حسود، سه نشانه است:... و مخالف آنچه مى گويد، عمل مى كند» (الخصال، ج ۱، ص ۱۲۱، ح ۱۱۳).
3.اشاره است به آيه ۸ از سوره يوسف : « إِذْ قَالُواْ لَيُوسُفُ وَ أَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِينَا مِنَّا وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِى ضَلَـلٍ مُّبِينٍ » .