فصل اوّل : كلّياتى درباره حسادتشناخت ماهيّت حسادت
شايد يكى از داستان هايى كه تقريباً همه با آن آشنا هستند، داستان سفيدبرفى است . در اين داستان، پاسخ آينه جادويى، ملكه را تا سر حدّ مرگ، خشمگين كرد. رنگ چهره ملكه پريد و ناگهان از درون، احساس تهى بودن كرد: آيا حق با آينه است؟ آيا آينه حقيقت را مى گويد؟ آيا سفيدبرفى ، هزار بار از او زيباتر است؟
بر اساس اين داستان تخيّلى، از همين لحظه بود كه ملكه ديگر روى آرامش نديد و انگار خارى در قلبش شروع به روييدن كرد: حسّ نابودگر « حسادت »!
در دنياى داستان ، حسّ حسادت، فقط در اشخاص بد و پليد، قرار داده مى شود؛ ولى در دنياى واقعى، هر انسانى ممكن است مانند ملكه افسانه سفيدبرفى، دچار حسادت شود.
براى مثال، وقتى در مدرسه، اعضاى تيم ورزشىِ مقابل بر شما پيروز مى شوند، مورد تشويق و تمجيد قرار مى گيرند، در حالى كه شما هم خوب بازى كرده ايد؛ امّا به هر حال، برنده نشده ايد. در چنين وقتى است كه احساس مى كنيد درباره شما بى عدالتى شده و سزاوار شكست نبوده ايد و شايد دچار حسادت هم بشويد. در چنين حالتى، احساسات متفاوتى در مغزتان شكل مى گيرد: غمگين مى شويد؛ چرا كه