59
شعله هاي سرد

فريبِ دشمن مخور و غرورِ مدّاح مَخَر، كه اين، دامِ زرق ۱ نهاده است و آن، دامنِ طمع، گشاده. احمق را ستايشْ خوش آيد، چون لاشه كه در كعبش ۲
دمى، فَربه نمايد. ۳
الا ، تا نشنوى مدح سخنگوىكه اندك مايه نفعى از تو دارد
كه گر روزى مرادش بر نيارىدوصد چندان عيوبت بر شمارد . ۴
وحشى بافقى مى گويد:

گر كست از راهِ خوش آمد ستودآنچه نباشى تو، نبايد شنود
حرف خوش آمد مَشنو، كان خطاستمضحكه خلق مَشو، كان بلاست . ۵
امام على عليه السلام مى فرمايد:
رُبَّ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ القَوْلِ فيهِ . ۶
بسيارند كسانى كه در برابر تعريف ديگران فريب مى خورند.
نيز در نامه اى به مالك اشتر سفارش مى نمايد كه :
وَ أَلْصِقْ بِأَهْلِ الْوَرَعِ وَالصِّدْقِ ؛ ثُمَّ رُضْهُمْ عَلى أَنْ لا يُطروكَ وَلا يُبَجِّحوكَ بِباطِلٍ لَمْ تَفْعَلْهُ ؛ فَإنَّ كَثْرَةَ الإطْراءِ تُحْدِثُ الزَّهوَ وَ تُدْنى مِنَ العِزَّةِ . ۷ تا مى توانى، با پرهيزگاران و راستگويان بپيوند و آنان را چنان پرورش ده كه تو را فراوان نستايند و تو را براى اعمال زشتى كه انجام نداده اى، تشويق نكنند، كه ستايشِ بى اندازه، خودپسندى مى آورد و انسان را به سركشى وا مى دارد.

1.زرق: نيرنگ.

2.كعب: استخوان بلند پشت پا.

3.نمايد : نشان دهد.

4.گلستان سعدى ، ص ۱۵۹ .

5.ديوان وحشى بافقى، ص ۴۰۴.

6.نهج البلاغة، حكمت ۴۶۲.

7.همان ، نامه ۵۳ .


شعله هاي سرد
58

آنان همچنين مى كوشند با پر حرفى دايمى، بذله گويى، شوخى و خنده تصنّعى، با فريبكارى به كسب خبر و جاسوسى از افراد بپردازند تا ضمن بدگويى از همان اشخاص در جايى ديگر و تخريب شخصيتشان نزد ديگران، اطّلاعاتِ به دست آورده را در موقعيتى ديگر، طعمه اى براى خودشيرينى و معامله قرار دهند.
آنان سعى دارند گفتار، كردار و رفتار خود را ناشى از خوش مشربى، ادب، قدردانى و... جلوه داده، عمل خود را همچون روغنكارى چرخ دنده هاى يك سيستم مكانيكى، الزامى جلوه دهند. آنان به نسبتِ شدّت يا ضعف عادت خود، ممكن است شرافت خود را نيز فداى خواسته هاى حقيرانه خويش كنند.
آنان داراى حركات و گفتارى نمايشى بوده، گاه هنگام چاپلوسى در جمع افراد، به طور ناخودآگاه و يا عمدى با انواع حركات هوشمندانه (مانند: سرفه هاى ساختگى، بستن چشم ها، زدن ضربات آهسته به اشياى مجاور و از اين قبيل رفتارها) هدف واقعى خويش را از ديد ديگران پنهان مى دارند.
از سوى ديگر، ميل به مقبوليت بيشتر در نزد دارنده موقعيت اجتماعىِ مهم، موجب مى گردد كه هر يك از فرصت طلبان ، در تمجيد و تملّق، بيش از ديگرى افراط نمايد و بدين ترتيب، مقياس تمجيد و تملّق، همواره گسترش مى يابد. همچنين يكى از شايع ترين ضعف هاى بشرى، باور كردن تملّق است كه به خاطر همين ضعف، از بين بردن و مقاومت در برابر آن، كار هر كسى نيست. توجّه داشتن به اين مطلب كه :

هر كه را مردم سجودى مى كنندزهرها در جان او مى آكنند . ۱
توجّهى است كه به مقدّمات زيادى احتياج دارد. به عبارت ديگر، تحت تأثير قرار نگرفتن در برابر خم و راست شدن ها و تصديق نكردن زشتى ها و ناروايى ها و نابخردى ها، بدون آگاهى به عظمت شخصيت انسانى و بدون توجّه به ضررهاى جبران ناپذيرى كه در پى دارند، شدنى نيست . سعدى در گلستان مى گويد:

1.تفسير نهج البلاغة ، ج ۱۳ ، ص ۲۸۸ .

  • نام منبع :
    شعله هاي سرد
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد علي سروش
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5961
صفحه از 168
پرینت  ارسال به