در قلمرو شناختى نيز افسردگى به صورت پراكندگىِ فكر ، عدم دقّت و مشكل بودن كوشش فكرى، و در قلمرو عاطفى به شكل حالتى ماليخوليايى كه با هشيارى فرد نسبت به توانمندى واكنش همراه است، متجلّى مى شود. ۱ در حديثى، امام على عليه السلام علّت اين را كه چرا حسود آن قدر غمگين است كه اندوهش تا حدّ افراط و بيمارگونه تجلّى مى يابد، چنين بيان مى فرمايد:
إِنَّما يَحْزَنُ الْحَسَدَةُ أَبَدَاً ؛ لِأَنَّهُمْ لايَحْزَنُونَ لِما يَنْزِلُ بِهِمْ مِنَ الشَّرِّ فَقَطْ، بَلْ وَ لِما يَنالُ النّاسُ مِنَ الْخَيْرِ. ۲ حسودان، پيوسته غمگين اند؛ زيرا آنها صرفاً به خاطر مصائبى كه برايشان اتفاق مى افتد، غمگين نمى شوند، بلكه به خاطر رسيدن خير به مردم نيز دچار اندوه مى شوند.
دليل اين امر ، بى ايمانى آنان است.
۲. رنج و عذاب
حسود در زندگى خود، روز خوش ندارد و مدام در رنج و عذاب است. امام على عليه السلام مى فرمايد:
لا عَيْشَ لِحَسُودٍ. ۳ هيچ خوشى اى براى حسود نيست .
نيز مى فرمايد:
أَسْوَدُ النّاسِ عَيْشَاً اَلْحَسُودُ. ۴ حسود، روزگارش از همه مردم، بدتر است.
و نيز مى فرمايد: