كانت الحكماء فيما مضى من الدهر تقول : ينبغى أن يكون الاختلاف إلى الأبواب أوجه : أوّلها بيت اللّه عز و جل لِقضاء نسكه والقيام بحقّه وأداء فرضه... . والتاسع أبواب الأعداء التى تسكن بالمداراة غوائلهم ويدفع بالحيل والرفق واللطف والزيارة عداوتهم و... . ۱ حكيمان پيشين چنين مى گفتند: شايسته است كه آمد و شد به خانه ها براى ده منظور باشد: نخستين آن، خانه خداى براى انجام دادن عبادت خدا و برپا داشتن حقّش و اداى فريضه حجّش... و نهمين آن، خانه هاى دشمنانى كه مدارا با آنها، [آتش] شرارتشان را خاموش مى كند و با چاره جويى و لطف و مدارا و ديدارشان، دشمنى شان از بين مى رود. همچنين امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
كان فيما أوصى به لقمان ابنه ناتان أن قال له : يا بنىّ! ليكن ممّا تتسلّح به على عدوّك فتصرعه المماسحة وإعلان الرضا عنه ولا تزاوله بالمجانبة فيبدو له ما فى نفسك فيتأهّب لك . ۲ از سفارش هاى لقمان به پسرش، ناتان، اين بود كه: پسركم! از جمله سلاح هايى كه مى توانى دشمنت را با آن از پاى درآورى، مدارا [با او] و ابراز خشنودى از اوست، و از وى دورى مكن كه نهانِ خودت را برايش آشكار كرده اى و او را آماده رويارويى ساخته اى.
۲. كتمان
انسان براى انجام دادن امور زندگى بايد تا آن جا كه مى تواند، محسّنات و كمالات خود را پنهان نگه دارد تا مبادا مورد حسدِ حسدورزان قرار گيرد. ۳ تا نسازندت كباب از چشم بد اهل حسدهمچو عنقا ـ صائب ـ از چشم خلايق دور باش. ۴
پيش ارباب حسد ، مُهر به لب زن ، صائب!گوش اين بدگهران ، لايق گفتار تو نيست. ۵
رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مى فرمايد:
عَلَيكُم بِالنجاحِ الحَوائج بِكِتمانِها ، فإنّ كلّ ذى نعمة محسودة . ۶ براى برآورده شدن حوائج خود، از كتمان ، مدد بجوييد؛ زيرا هر صاحب نعمتى، مورد حسادت است.
تا توانى، پيش كس مگشاى رازبر كسى اين در مكن زنهار باز
چون كه اسرارت نهان در دل شودآن مرادت زودتر حاصل شود. ۷
حسود تا نعمتى را در تو نديده است، در او حسادت برانگيخته نمى شود. در نتيجه براى نابودى تو و نعمتت، نقشه نمى كشد. بنا بر اين مى توانى آسوده خاطر از نعمتى كه دارى، لذّت ببرى، بدون اين كه كسى داشتن آن نعمت را بر كام تو تلخ كند.
سه چيزِ خويشتن از چشم خلق پنهان كندلاورى و دوم دانش و سوم زر و مال
كه اين سه، فتنه خلق است و خلق، فتنه اونمى كشند ز هم دست تا به روز زوال. ۸
يكى از مصاديق كتمان، اين است كه از نعمت هايى كه دارى، سخن مگويى. چه لزومى دارد كه از امتيازات و كمالات خود ، پيش اين و آن سخن برانى؟ نتيجه اين كار، اين است كه افرادى را نسبت به خود دشمن مى كنى و حسادتشان را برمى انگيزى. بنا بر اين، از سخن گفتن درباره خود و دارايى هايت بپرهيز. ملك الشعراى بهار مى گويد:
خامُشى جستم كه حاسد مرده پندارد مراوز سر رشك و حسد كمتر بيازارد مرا . ۹
1.الخصال ، ص ۴۲۶ ، ح ۳ .
2.الأمالى ، ص ۷۶۶ ، ح ۱۰۳۱ .
3.شرح نهج البلاغة ، ج ۲۰، ص ۳۳۶، ح ۸۵۸ .
4.الكافي ، ج ۲ ، ص ۳۵۶ ، ح ۴ ، وفيه : حسين بن عمر بن سليمان .
5.رجال النجاشي ، ص ۵۶ ، الرقم ۱۲۸ .
6.كلّيات صائب تبريزى ، ص ۶۶۷ .
7.همان ، ص ۱۹۹ .
8.الجامع الصغير ، ج ۱ ، ص ۱۵۰ ، ح ۹۸۵ .
9.مثنوى معنوى ، دفتر اوّل، ص ۶ .