15
شعله هاي سرد

شمرد، شمارى بر اين باورند كه: غيرت، همان حسادت است كه تغيير نام داده است و انسان چون حسّ حسادت دارد، حمله، اهانت و دشنام را به آنچه به آن عشق مى ورزد و علاقه دارد، بر نمى تابد و در برابر يورشگران و ناسزاگويان، به سختى قد مى افرازد و غيرت مى ورزد؛ امّا شهيد مطهّرى، در اين باره مى نويسد:
حسادت و غيرت، دو صفت كاملاً متفاوت اند و هر كدام ريشه اى جداگانه دارد. ريشه « حسادت »، خودخواهى و از غرايز و احساسات شخصى مى باشد؛ ولى « غيرت » يك حسّ اجتماعى و نوعى است و فايده و هدفش، متوجّه ديگران است. غيرت، نوعى پاسبانى است كه آفرينش در وجود بشر نهاده است. غيرت، يك شرافت انسانى و يك حساسيت انسانى است نسبت به پاكى و طهارت جامعه. انسان غيور، همان طور كه راضى نمى شود دامنِ ناموس خودش آلوده گردد، راضى نمى شود دامنِ ناموس اجتماع هم آلوده شود؛ زيرا غيرت، غير از حسادت است. حسادت، يك امر شخصى و فردى و ناشى از يك سلسله عقده هاى روحى است؛ امّا غيرت، يك احساس و عاطفه نوع بشرى است. اين خود، دليل است كه غيرت، از خودپرستى ناشى نمى شود. ۱
غيرت، يك اراده و حالت روحى و اخلاقى است كه در اجتماع نمود و بروز مى يابد . با اين شاخص ، مى توان جامعه هاى بشرى را به جامعه هاى: باغيرت و بى غيرت تقسيم كرد.
در جامعه اى كه ايستادگى و دفاع در برابر ناهنجارى هاى اخلاقى و حركت هاى پست و غير انسانى، كم رنگ باشد و مردم، تماشاگر صحنه هاى فساد و فحشا و آلودگى هاى خانوادگى و جنسى و شهوانى باشند، حسّ غيرت، مرده است و از مردانگى و جوان مردى خبرى نيست.

1.الكافي ، ج ۴ ، ص ۱۴۵ ، ح ۱ .


شعله هاي سرد
14

نمى توانند به طبع هنرآفرين حافظ ـ كه نعمتى است خدادادى ـ دست يابند و مراد سعدى، آن است كه تنها بر حال و نعمت آنان كه به وصال يار رسيده اند، غبطه خورده ام و غبطه مى خورم.

حسادت و غيرت

غيرت، در فرهنگ انسانى و دينى، كاربرد بسيار و قلمرو گسترده اى دارد. واژه شناسان در معناى اين واژه نوشته اند:
واكنش طبيعى[اى] است كه آدمى نسبت به دخالت هاى نابه جا و نارواى ديگران، در آنچه دوست مى دارد، از خود نشان مى دهد. ۱
و يا:
غيرت، از لوازم محبّت است؛ چه هر كه مُحبّ است، به ناچار غيور بوَد. غيرتمند، كسى است كه نگاهدار عصمت و آبرو و شرف و عزّت است و از قبول اهانت بر عِرض خود، اِبا دارد. ۲
در نظام آفرينش، غيرت، جايگاه ويژه اى دارد. در بسيارى از حيوانات، اين حسّ دفاعى به چشم مى خورد. در تمامى انسان ها نيز اين احساس وجود دارد كه در برابر هجوم به آنچه دوست مى دارند (مانند: مال، فرزند، ناموس، آبرو و دين) ، آرام نمى نشيند و با يورشگران درگير مى شوند و به دفاع از آن بر مى خيزند. وجود اين حالت در آدمى، يك ارزش انسانى است كه از اراده اخلاقى او سرچشمه مى گيرد. به هر نسبت كه آدمى در گرداب خواسته هاى شهوانى و حيوانى فرو برود و از عفاف، تقوا و طهارت دور شود، اين حالت به همان مقدار رنگ مى بازد و كار به جايى مى رسد كه اين احساس در او مى ميرد و او بى تفاوت (بى غيرت) مى گردد.
درباره اين كه ريشه « غيرت » چيست و آيا مى توان حسادت را ريشه « غيرت »

1.مجمع البحرين، واژه « غير ».

2.الكافي ، ج ۳ ، ص ۱۰۴ ، ح ۲ .

  • نام منبع :
    شعله هاي سرد
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد علي سروش
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5817
صفحه از 168
پرینت  ارسال به