123
شعله هاي سرد

دست يابد، به وى رشك مى برد؛ زيرا زوال نعمت از او، مقدّمه آن است كه خودش بتواند به آن نعمت دست يابد.
در اين مورد، چاره آن است كه حسود، اين شناخت را پيدا كند كه نعمت هاى دنيا وسيله آزمايش انسان اند و هر كه نعمت بيشترى در اختيار داشته باشد، مسئوليت بيشترى نيز خواهد داشت؛ ۱ هر كه بامش بيش، برفش بيشتر.
بنا بر اين، خودِ اين نعمت ها، منشأ براى سعادت انسان نمى شوند و بستگى به اين دارد كه انسان از آنها چگونه استفاده كند. ممكن است اين نعمت، منشأ كمال وى نباشد و او نتواند از آن به طرز درست استفاده كند. در اين صورت است كه آن نعمت، نه تنها براى او فايده اى در بر ندارد، بلكه برايش نقمت و عذاب خواهد بود.
نيز بايد چنين بينديشد كه بر فرض هم كه دستيابى به آن نعمت به صلاح وى باشد و باعث سعادت او بشود و برايش فساد و فتنه و نقمت نباشد؛ امّا بايد آن را با تلاش خود و خواست خدا به كف بياورد ، بدون آن كه زوال آن نعمت را از ديگرى در نظر داشته باشد و به عبارت ديگر، بايد تلاشش مثبت و مفيد باشد، نه تخريبى و زيانبار.

۳ . شناخت امتيازات به دست آمده از زورگويى، قدرت پرستى و خودكامگى

رشك بردن به امتيازاتى كه ديگران از طريق زورگويى و ظلم و... به دست آورده اند ، در حقيقت ، به معناى آرزو كردن تيره روزى دنيوى و عذاب اُخروى است ؛ چرا كه عواقب چنين اعمالى در دنيا و آخرت ، نزد همگان ، روشن و قطعى است .
در اين مورد، شخص مبتلا به حسادت بايد صاحب اين مقدار عقل و انديشه باشد كه بتواند تشخيص دهد كه بايد توان و استعداد خود را در راه ريشه كن كردن عوامل و رويدادهاى ناشايست به كار بيندازد .
به طور كلّى ، پيش روى حسود ، دو راه وجود دارد : يا بايد در راه ريشه كن كردن

1.نقد الرجال ، ج ۲ ، ص ۹۶ ، الرقم ۶۹ ؛ اختيار معرفة الرجال ، ص ۵۱۲ و۵۱۳ ، الرقم ۹۹۱ و۹۹۲ .


شعله هاي سرد
122

را فراهم آورد.
در زمينه اين گونه نعمت ها ، راه مبارزه با حسد، توجّه نمودن به اين حقيقت است كه كارهاى اختيارى افراد نيز با خواست خداوند انجام مى پذيرند و به عبارت ديگر، حتّى فعاليت اختيارى افراد، با قدرت و توفيقات الهى تحقّق مى يابند. بنا بر اين، دشمنى در اين مورد نيز به يك شكل، سر از مخالفت با قضا و قدر الهى در مى آورد.
از سوى ديگر، اگر شخص حسود كمى فكر كند، خواهد فهميد كه صاحب امتياز ، توانايى هاى خود را در مجراى قانونِ « كار و نتيجه » قرار داده و به كسب امتياز نايل شده است. نيز اگر حسود درست تأمّل كند، خواهد ديد كه حسادت او، درباره يك شخص معيّن نيست؛ بلكه او به قانونى كينه و دشمنى مى ورزد كه اگر مراعات نشود، حيات اجتماعى انسان ها مختل گشته، همه ارزش هاى مبتنى بر كار و اختيار، از بين مى رود . حسادت درباره اين نوع از امتيازات كه با شايستگى و بر مبناى حق ، نصيب انسان ها مى گردد، در حقيقت به حسادت بر حيات اجتماعى و ارزش ها منجر مى شود.
پس براى ريشه كن كردن بيمارى حسادت در اين نوع از امتيازات، آشنا ساختنِ كاملِ مغز و روان حسود با معناى « قانون » و « علل و نتايج آنها » و نيز آگاه نمودن وى به اين كه او نيز همانند ديگران مى توانند نعمت هاى مذكور را به دست آورد، ضرورى است. انديشه هايى از اين قبيل، مى توانند تا حدّ بسيارى آتش حسد را، كه در درون وى زبانه مى كشد، فرو بشانند و از رنج درونى وى بكاهند.
البتّه حسد در مورد اين گونه نعمت ها، گاه به خاطر تزاحمِ ايجاد شده در اثر محدوديت است ؛ يعنى گاهى تزاحم به گونه اى است كه اگر شخصِ مورد حسد نمى بود، آن نعمت و موقعيت نصيب حسود مى شد، مانند برخى نامزدهاى انتخاباتى كه براى دستيابى به يك موقعيت اجتماعى با يكديگر رقابت مى كنند و تنها يكى از آنان به امتيازات مربوط، دست مى يابد. در اين مورد، شخص، با اين انديشه كه اگر ديگرى نبود، نوبت به خودش مى رسيد و خودش مى توانست به چنان موقعيتى

  • نام منبع :
    شعله هاي سرد
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد علي سروش
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5571
صفحه از 168
پرینت  ارسال به