121
شعله هاي سرد

ندارد كه دشمنى اش با شخص مورد حسادت به دشمنى با خدا بر مى گردد، به او رشك مى برد و با او دشمنى مى ورزد، كه اگر به اين حقيقت توجّه مى داشت، اين گونه دشمنى نمى كرد. بنا بر اين، هرچه انسان در اين باره بيشتر فكر كند، عامل حسد در وى ضعيف تر خواهد شد.
از سوى ديگر، بايد در نظر داشت كه اين امتيازات، ذاتاً داراى هيچ ارزشى نيستند. مثلاً اگر كسى داراى همه انواع نبوغ باشد، ولى در به كار بستن آنها نيّت خير و هدفگيرى انسانى نداشته باشد، حتّى از كمترين ارزشى، برخوردار نيست. بنا بر اين، چنين اشخاصى، امتيازِ به خودى خود باارزشى ندارند تا مورد حسادت قرار بگيرند. آيا منطقى است كسى به درخت سيبى كه بار آورده است، حسادت بورزد و در اين حسادت به جاى آن كه از ميوه آن ـ كه نتيجه كار آن است ـ بخورد، به بيمارى خودخورى دچار گردد؟!
در مورد امتيازات مربوط به عوامل جبرى محيط طبيعى ـ كه بدون اختيار، نصيب يك انسان مى گردند ـ نيز چنين است ؛ يعنى امتيازات مذكور در حقيقت، ارتباطى با شخص او ندارند تا موجب برترى وى و در نتيجه موجب حسادت به وى شوند.
پس، به طور كلّى مى توان گفت كه در هر امتيازى كه پاى جبر در كار است، براى صاحب امتياز، ارزشى وجود ندارد تا حسود، در راه خواست نابودى آن، به بيمارى خودخورى دچار شود و يا به آن عمق ببخشد.

۲ . شناخت نعمت هاى اكتسابى

گاهى منشأ حسادت ، نعمت هاى اكتسابى هستند ؛ نعمت هايى كه خود افراد با تلاش خويش، آنها را به دست آورده اند ، مثل كسى كه زحمت كشيده و كار كرده و با پس انداز چندين ساله، خانه مناسبى ساخته يا ماشين خوبى خريده است. اين حسادت از آن روست كه حسود، يا زحمت نكشيده و تلاش نكرده است و يا با ولخرجى و اسراف، پس اندازى ننموده و در نتيجه نتوانسته خانه يا ماشين مورد نظر


شعله هاي سرد
120

براى رويدادها و حوادث پيرامون خود در ذهن خويش ايجاد كند، به گونه اى كه به از بين رفتن اين حالت در وى بينجامد. براى آن كه بدانيم چه نوع انديشه هايى در اين زمينه مفيدند ، انواع نعمت ها و امتيازاتى را كه به دست انسان ها مى رسند و انسان ها به واسطه آنها داراى شخصيتى قابل توجّه (در نظر خود و يا ديگران) مى گردند و شخص حسود نيز خواستار همانها مى شود، مورد بررسى قرار مى دهيم.

۱ . شناخت نعمت هاى خدادادى

گاهى منشأ حسادت ، نعمت هاى خدادادى هستند كه خود افراد در دستيابى به آنها هيچ نقشى ندارند، خواه اين نعمت، يك نعمت جسمى باشد (مانند جمال طبيعى كه خود شخص، هيچ نقشى در تحصيل آن ندارد) و خواه يك نعمت روحى و روانى باشد (مثل برخى از امتيازات مربوط به استعداد و بهره هاى هوشى، كه كم و بيش، مايه آنها خدادادى است؛ چرا كه افراد از همان ابتداى تولّدشان از نظر هوشى، مساوى نيستند).
در زمينه نعمت هاى خدادادى، راه مبارزه با حسد، توجّه نمودن به اين حقيقت است كه خداى متعال، آن نعمت را به شخص مورد حسادت، داده است و عوامل بهره مندى او، مستند به خواست و اراده خداوند است و عدم رضايت به اين نوع امتيازات، درحقيقت، عدم رضايت، گله مندى و شكايت از خواست پروردگار است. ۱ اگر شخص حسود، قدرى بينديشد، به اين نتيجه خواهد رسيد كه رشك بردن به اين گونه نعمت ها، به مخالفت با كار خدا بر مى گردد و به اين كه: چرا خداوند اين نعمت را به آن شخص داده است؟ به عبارت ديگر، تلاش نمودن براى سلب نعمت از شخص صاحب نعمت و پيشگيرى از بهره مندىِ وى از فوايد آن، رويارويى با خداوند در تدبير عالم است.
كسى كه ايمان دارد، هيچ گاه رو در رو با خداوند عالم قرار نمى گيرد و در پى مخالفت با كارهاى او بر نمى آيد؛ امّا حسود، از آن جا كه به اين حقيقت نكوهيده توجّه

1.بايد توجّه داشت كه خواست و اراده خداوند ، بر مبناى مصالح واقعى است .

  • نام منبع :
    شعله هاي سرد
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد علي سروش
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5874
صفحه از 168
پرینت  ارسال به