113
شعله هاي سرد

خود را از نو بنا كنيم و شخصيتى در خور خود بسازيم . خارج شدن از مغناطيس تأثيرات اجتماعى ، كارى بس دشوار ، امّا شدنى است !

۹. داشتن نام و نام خانوادگى نامناسب

بسيارى از اوقات ، ما با «نِمادها» زندگى مى كنيم . اگر نماد ، افتخارآفرين باشد ، موجب عزّت و افتخار ماست و اگر تفسير ديگران در مورد آن نماد ، نوعى فرومايگى و ذلت باشد ، ناخودآگاه ، ما نيز احساس تحقير مى كنيم . از جمله اين نِمادها ، نام هايى است كه والدين براى فرزندان خويش بر مى گزينند . گاهى نام نامناسب ، موجب احساس خوارى و ذلت مى شود و سطح عزّت نفس را كاهش مى دهد . لذا انتخاب نام ، بسيار اهميت دارد و مخصوصا در اين انتخاب ، رعايت جنبه هاى فرهنگى و ابعاد زيبايى شناختى ، از اهميت بالايى برخوردار است .

۱۰. زشتى چهره و اندام

بسيارى ، ظاهر انسان ها را به مسائل درونى آنها ترجيح مى دهند و لذا نسبت به زشتى چهره و اندام ، حساسيت ويژه اى دارند و گاه ، اين مسئله ظاهرى را به اعماق وجود خود مى برند و آن را نشانه نقص در انسانيت خود مى دانند و لذا حرمت خود را به سطح پايينى تنزّل مى دهند .
چرايىِ اين مسئله بسيار مهم است . چرا افرادى به تجربه چنين احساسى مى رسند؟ چرا سلامتى فرد ، آن قدر مهم نيست كه ظاهر نازيبايش مهم است و او را چنين مى آزارد؟
بحرانِ اين مسئله آن جا بيشتر خود را نشان مى دهد كه براى همگان معلوم است كه زشتى و زيبايى ، ارثى و غير اختيارى است و معمولاً ملاك ثابتى هم ندارد و شديدا وابسته به شناخت هاى افراد و مخصوصا شناخت هاى اجتماعى و فرهنگى است .
شايد مهم ترين اشتباه اين افراد ـ همان طور كه در نقص عضو هم گفته شد ـ ، سرايت دادن اين مسئله ظاهرى و بدنى به سطوح شخصيت و حرمت نفس باشد ، در حالى كه عوامل حرمت نفس ، مسائل ديگرى است كه ارتباط چندانى با زشتى و


شعله هاي سرد
112

۷. نقص عضو

نقص عضو ، در بسيارى از مواقع ، موجب ضعف نفس و احساس كِهترى مى شود و حتى فرد ، خود را با بقيه افراد جامعه مقايسه مى كند و به شدّت احساس مى كند كه چيزى از آنها كمتر دارد. نقطه شروع اشتباه ، آن جاست كه اين فقدان ظاهرى و مادّى ، به يك فقدان باطنى و روانى هدايت مى شود و فرد ، احساس مى كند كه اگر مثلاً از نعمت «پا» محروم است ، گويى شخصيت و روان او هم چنين نقصى دارد و به همين جهت ، سطح عزّت نفس او كاهش مى يابد .

۸ . بدنامى شخصى و خانوادگى

ما در كشورى متولّد مى شويم و پسر يا دختر ، در دامن خانواده اى خوب يا بد ، بزرگ مى شويم با هزاران اتفاق ديگر كه به دست ما نيست . در بسيارى از اوقات ، عادت كرده ايم كه به امورى افتخار كنيم يا آن را مايه ذلت خود بدانيم كه هيچ بخشى از آن در اختيار ما نبوده است . اين رَوّيه چند سويه ، ما را در فضايى غبارآلود قرار مى دهد : از سويى ديگران با برچسب هايى كه مى زنند ، ما را به اين باور نزديك مى كنند كه چون خانواده فردْ بد است ، پس او نيز ملحق به آن خانواده است ، و از سوى ديگر ، جدا كردن حساب خود از حساب خانواده نيز بسيار دشوار است . اگر سطح حرمت خود را با برچسب هاى مردم تنظيم كنيم ، بى شك بايد انتظار فاجعه اى سنگين را داشته باشيم ؛ فاجعه اى كه قربانى آن ، عزّت نفس است . چاره اى نيست . بايد خانه شناخت

  • نام منبع :
    شعله هاي سرد
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد علي سروش
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5775
صفحه از 168
پرینت  ارسال به