۷. احساس سرگشتگى
امام على عليه السلام مى فرمايد:
ما رَأَيْتُ ظالِماً أَشْبَهَ بِمَظْلُومٍ مِنَ الْحاسِدِ نَفْسٍ دائِمٍ وَ قَلْبٍ هائِمٍ وَ حُزْنٍ لازِمٍ. ۱ من ظالمى را شبيه تر به مظلوم از حسود نديدم: داراى جانى سرگردان، و دلى بى قرار (سرگشته) و اندوهى پيوسته.
در حالى كه حسود به آنچه ديگران هستند و دارند، چشم دوخته و خود را به اين امر مشغول نموده است، از خويش غافل است و فرصت هدفگيرى را در زندگى از دست مى دهد. از اين رو، نمى داند كه در زندگى به دنبال چيست و چه مى خواهد و در نتيجه، در ورطه هلاكت گرفتار مى شود. امير مؤمنان عليه السلام مى فرمايد:
فَمَنْ شَغَلَ نَفْسَهُ بِغَيْرِ ، تَحَيَّرَ فِى الظُّلُماتِ وارْتَبَكَ فِى الْهَلَكاتِ . ۲ كسى كه خود را مشغول به ديگرى كند، در تاريكى ها سرگردان مى شود و در مَهلكه ها گرفتار مى آيد.
۸ . احساس حقارت
خودكم بينى و حسّ پستى در خويشتن داشتن، از اصطلاحات مترادف با كلمه « حقارت » هستند. حقارت ، امرى نسبى است. جثّه حسن نسبت به جثّه حسين، كوچك است؛ ولى نسبت به جثّه رضا، بزرگ. امير از محمّد در خوش نويسى برتر است و محمّد از امير در رياضى.
از اين رو، مى توانيم بگوييم هر فرد در زندگى، بارها و بارها احساس حقارت مى كند؛ زيرا مطمئناً در همه زمينه ها از همه دوستان و نزديكان خود، برتر نيست. با اين حال، احساس حقارت، آن زمانى به يك مشكل جدّى و زيانمند براى سلامت روان، تبديل مى شود كه اوّلاً، اين احساس، زودگذر نباشد و ثانياً، به صورت يك امر