بخواهد آن نعمت به خودش برسد.
مرتبه دوم ، آرزوى بهره مندى. و آن، چنان است كه حسود، ضمن آرزو كردن نابودى نعمت فرد مورد حسادت، بخواهد تا آن نعمت به خودش برسد و به وى بهره رساند .
مرتبه سوم ، آرزوى برابرى. و آن ، آرزوى برابرى حسود است با فرد مورد حسادت در فقدان نعمت و محروم ماندن از آن، بدين معنا كه حسود در آرزوى دست يافتن به نعمتى است كه شخص مورد حسادت، از همانند آن بهره مند است و حسود، چون به آن دست نمى يابد، آرزو مى كند تا نعمت شخص مذكور نيز زوال يابد و او نيز در محروميت از نعمت با حسود برابر شود. ۱
مفهومِ مقابل حسد، صفت « نُصْح (خيرخواهى) » است، بدين ترتيب كه فردِ خيرخواه، آرزو دارد كه ديگران صاحب نعمت و امتياز شوند و هميشه براى ديگران خير و سلامت آرزومند است. اين صفت، يكى از عالى ترين صفات انسانى است كه در اسلام، بدان توصيه شده است.
جهت تبيين بيشتر ماهيت حسد، به جاست تا برخى از مفاهيمى كه گاه با حسدْ هم معنا تصوّر مى شوند، توضيح داده شوند و فرق آنها با حسد، معلوم گردد.
حسادت و غبطه
غبطه (منافِسه)، آن است كه شخص، بى آن كه آرزوى زوال نعمت ديگران را داشته باشد، آن نعمت را براى خود بخواهد. اين امر، نه تنها ناپسند نيست، بلكه پسنديده نيز هست. بدين ترتيب، غبطه از نظر « محرّك بيرونى » يعنى مشاهده آنچه مردم دارند، مانند حسد است و از نظر « نخواستن زوال نعمت ديگران » ، با حسد فرق دارد.
با توجّه به كاربردهاى متفاوت حسد مى توان نتيجه گرفت كه ميان حسد و غبطه، دو رابطه برقرار است: