حسود در اين حالت، از قضاى الهى، ناراضى و بر فعل و رأى خداوند متعال، معترض است. پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مى فرمايد:
قالَ اللّهُ عز و جل لِمُوسَى بْنِ عِمرانَ: لاتَحْسُدَنَّ لِلنّاسِ عَلى ما آتَيْتُهُمْ مِنْ فَضْلى وَ لاتَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إلى ذلِكَ وَ لاتَتْبَعْهُ نَفْسُكَ؛ فَإِنَّ الحاسِدَ ساخِطٌ لِنِعْمَتى ضادٌّ لِقسمىَ الَّذى قَسَّمْتُ بَيْنَ عِبادى، وَ مَنْ يَكُ كَذلكَ، فَلَسْتُ مِنْهُ وَ لَيْسَ مِنّى. ۱ خداوند عز و جل به موسى بن عمران فرمود: « بر آنچه من در اثر مِهر خود به مردم داده ام، رشك مبر و چشمانت را به آن مدوز و خود را دنبال آن مينداز؛ زيرا حسود، بر نعمت هاى من خشمگين است و از نصيبى كه براى بندگانم تعيين كرده ام، جلوگيرى مى كند، و هر كس چنين باشد، از من نيست و من از او نيستم ».
قابل ذكر است كه آرزويى كه در تعريف حسادت گفتيم ، صِرف يك خواست و آرزوى معمولى به معناى عرفى آن نيست، چنان كه در عرف، خيلى ها برخى تمايلات سطحى خود را با الفاظى همچون « اى كاش » يا « كاشكى » بيان مى كنند، بدون اين كه تأثّر خاصى از اين خواست و تمايل در وجودشان پديد آيد.
منظور از آرزو كردن در تعريف « حسادت » ، داشتن ميل و خواست شديد براى نابودى امتياز يك شخص و نيز تأثّرى بسيار عميق از اين است كه شخص مورد حسادت، صاحب آن امتياز شده است. اين تأثّر، تدريجاً به شكل يك عنصر فعّال روانى در مى آيد، به طورى كه شخص حسود، براى نابودى امتياز ديگران، در جهت خودخورى فعاليّت مى كند.
بنا بر اين، آرزو داشتن نابودى نعمت شخص مورد حسادت، بنياد حسد است. ملاّ مهدى نراقى در جامع السعادات با عنايت به همين معنا، از سه گونه و يا سه مرتبه از حسد سخن مى گويد:
مرتبه اوّل ، آرزوى زوال. و آن ، چنان است كه حسود، شخص مقابل را زيانمند بخواهد؛ يعنى تنها ، زوال نعمت شخص مورد حسادت را آرزو كند، بى آن كه