487
شناخت نامه حدیث - جلد اول

مشكل‏تر مى‏شود كه فرهنگِ به كار برنده آن، با فرهنگ مخاطب، متفاوت باشد؛ خواه اين تفاوت، نتيجه تفاوت زمان باشد، يا جغرافيا و نژاد. در اين حالت، سايه‏هاى معنايى واژه‏ها، درست فهميده نمى‏شوند. براى نمونه، ما ايرانيان كلمه «شير» را براى توصيف و تحسين انسان به كار مى‏بريم؛ امّا از كاربرد واژه «شتر» در اين مقام به شگفت مى‏آييم و آن را توهين مى‏پنداريم؛ در حالى كه شتر در فرهنگ عرب، همه چيز اوست. نمونه زير، لزوم فعّال سازى تخيّل را روشن مى‏كند:

دانش، زمام‏دار است و عمل، راننده به پيش و نفْس، مَركبى چموش.۱

امام على عليه‏السلام، در اين جا مَركبى چموش را به عنوان يك «كلّ خيالى» در نظر آورده كه براى راه انداختن آن، نياز به دو نفر است: فردى كه از جلو، زمام مَركب را مى‏كشد (قائد) و شخصى كه از پشت به مَركب فشار مى‏آورد و آن را مى‏رانَد (سائق).

ايشان، آن گاه، نفس سركش انسان را به اين مَركب، تشبيه كرده و دانش را به جاى زمام‏دار و عمل را به جاى راننده، نهاده است؛ يعنى همه اجزاى اين كل را به همه اجزاى آن كل، تشبيه كرده و هر جزء را به جاى يكى از اجزاى آن نشانده است، تا از ره‏گذر به دست دادن اين تصوير خيالى، بتواند سختى كار اخلاقى و تربيت نفس را به آسانى تبيين كند و نياز علم به عمل و نياز عمل به علم را نمايان سازد.۲

۶. تتبّع ناقص

تتبّع ناقص، يعنى دست نيافتن به بخشى اثر گذار از مستندات و محروم ماندن از همه متون مرتبط با پژوهش. براى به دست دادن يك پژوهش حديثى، نه تنها نياز است كه همه سخنان معصومان، يك جا گِرد آيند، بلكه بايد رفتارها و تقريرهاى ايشان نيز به آنها، افزوده شوند. در تتبّع ناقص، علّت اصلى دست نيافتن به همه مستندات و متون

1.. تحف العقول : ص ۲۰۸ : «العِلمُ قائِدٌ وَ العَمَلُ سائِقٌ وَ النَّفسُ حَرونٌ» .

2.. براى آگاهى بيشتر ، ر . ك : مجّلّه حديث انديشه : شماره ۲ و مجلّه علوم حديث : شماره ۵۲ : «جلوه‏هايى از هنر تصويرآفرينى در روايات نبوى و روايات ائمّه اطهار»، محمّد قاسمى .


شناخت نامه حدیث - جلد اول
486

گذشت و بخشش، به كار رفته است. گاه نيز بار ارزشى واژه، دگرگون مى‏شود، مانند «تعمّق» كه در عصر حاضر به معناى «ژرف‏نگرى و دورانديشى در كار و سخن» است۱ و مفهومى مثبت شمرده مى‏شود؛ امّا در عربى كهن و متون حديثى، به معناى افراط و زياده‏روى است و كاربردهاى منفى و نكوهيده دارد۲. غزّالى نيز واژه‏هايى همچون: علم، فقه و حكمت را بر شمرده كه معناى آنها در عصر او با معناى اوّلى آنها متفاوت شده است.۳

۵. كاربردهاى مجازى

مجازها، مايه زيبايى زبان‏اند؛ امّا اگر مجاز و استعاره به كار رفته، پيچيده و مركّب از چند كلمه باشد، گاه در به دست آوردن معناى تركيب مجازى، ناكام مى‏مانيم؛ زيرا نمى‏توانيم با كنار هم نهادن معناى يك يكِ كلمات، به معناى مجموع آنها دست يابيم. در واقع، تعبير مجازى، گونه‏اى تركيب اصطلاحى است كه از قانون مساوى نبودن معناى «مجموع كلمات» با مجموع «معناى يك يكِ كلمات»،۴ پيروى مى‏كند و از اين رو، معنايابى آن، مصون از خطا نيست. آنچه فهم مجاز را آسيب‏پذيرتر مى‏كند، پيدايش يك هاله معنايى در گرداگرد آن است. اين هاله معنايى، در معناى اصلى واژه وجود ندارد، امّا در گذر زمان، با آن همراه شده است. ما واژه «آسمان» را براى همّت بلند به كار مى‏بريم؛ چون بلنداى نهفته در معناى حقيقى آسمان، گرداگرد آن را گرفته است. همراه واژه «گل» نيز لطافت و نرمى مى‏آيد و بوى خوش آن، همه كوچه جمله را از آغاز نهاد تا پايان گزاره، در بر مى‏گيرد. تشخيص اين هاله معنايى، هنگامى

1.. فرهنگ لاروس : ج ۱ ص ۶۰۳ .

2.. بسيارى از اين كاربردها در دانش‏نامه امير المؤمنين عليه‏السلام : ج ۶ ص ۲۶۱ ـ ۲۸۸ و كتاب آسيب‏شناخت حديث ، آورده و تحليل شده‏اند .

3.. إحياء العلوم الدين : ج ۱ ص ۳۱ فصل «علم» . غزّالى ، تفاوتى ميان تغيير تدريجى معناى كلمه و خلط معناى اصطلاحى با معناى لغوى قائل نشده است .

4.. معناى واژه اوّل + معناى (واژه دوم) برابر نيست با معناى (واژه اوّل + واژه دوم) .

  • نام منبع :
    شناخت نامه حدیث - جلد اول
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری با همکاری جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1397
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1223
صفحه از 501
پرینت  ارسال به