۴۹۴.امام عسكرى عليهالسلام: مردى به امام صادق عليهالسلام گفت: اگر قوم يهود براى شناخت تورات، راهى جز اين نداشتند كه آن را از دانشمندان خود بشنوند و فرا گيرند، چرا [خداوند]، آنان را به سبب تقليد از علمايشان و پذيرفتن از آنان، نكوهش كرده است ؟ و آيا جز اين است كه عوام يهود نيز مانند عوام ما هستند كه از علمايشان تقليد مىكنند ؟ امام [صادق عليهالسلام] فرمود: «ميان عوام و علماى ما با عوام و علماى يهود، از جهتى فرق است و از جهتى نقطه اشتراك. نقطه اشتراك آنها در اين است كه خداوند، همچنان كه عوام يهود را نكوهش كرده، عوام ما را نيز به سبب تقليد از علمايشان، نكوهش كرده است و امّا از اين جهت كه با هم فرق دارند، نكوهشى نيست».
آن مرد گفت: اى پسر پيامبر خدا ! برايم توضيح دهيد. امام عليهالسلام فرمود: «عوام يهود، مىدانستند كه علمايشان، آشكارا دروغ مىگويند، حرام و رشوه مىخورند، احكام واجب [الهى] را با ميانجيگرىها و ملاحظه كارىها و رشوهگيرىها تغيير مىدهند.... و پيش خود مىدانستند كه هر كس، كارهاى اَحبار يهود را انجام دهد، فاسق است و نمىتواند سخنگوى خدا و واسطه ميان او و مردم باشد. بنا بر اين، چون از كسانى كه چنين شناختى از آنها داشتند و مىدانستند كه نبايد خبر آنها را پذيرفت و نقلى كه مىكنند، باور كرد، پيروى مىكردند، خداوند، آنان را نكوهش كرد....
عوام امّت ما نيز چنيناند. آنان هم اگر بدانند كه فقهايشان، آشكارا فسق و گناه مىكنند و به تعصّبات و جانبدارىهاى شديد مبتلايند و شيفته متاع دنيا و حرامهاى آن هستند...، اگر از چنين فقهايى تقليد كنند، مانند همان يهوديانى هستند كه خداوند، آنان را به سبب تقليد و پيروى از فقهاى فاسق و بدكارشان، نكوهش كرده است.
امّا هر فقيهى كه خويشتندار و نگهبان دين خود باشد و با هواى نفْسش بستيزد و مطيع فرمان مولايش باشد، توده مردم، مىتوانند از او تقليد كنند و البته اين ويژگىها را تنها برخى فقهاى شيعه دارا هستند، نه همه آنها. هر فقيهى كه به سان فقيهان فاسق عامّه، در ميان زشتى و زشتكارى بتازانَد، از آنان نپذيريد كه چيزى از جانب ما بگويند كه ارزشى ندارد. التقاط و در هم آميختگى در آنچه از ما اهل بيت گرفته مىشود، از آنجا روى مىدهد كه فاسقان، [حديث را]از ما مىگيرند و آن را نابخردانه، به طور كلّى تحريف مىكنند و به دليل كمى معرفتشان، چيزها را در غير جاى خود مىگذارند و ديگران هم عامدانه بر ما دروغ مىبندند».