به آشنايى با علم صرف دارد. با كار بست فنّ ريشهيابى، معناى يك واژه را در كتابهاى لغت متعدّد، پيگيرى مىكنيم؛ زيرا قول لغوى، اگر اطمينان نياورد، حجيّت ندارد و به تجربه ثابت شده است كه مراجعه به چند كتاب لغت، بسيار بهتر و دقيقتر، ما را به گوهر معنايى واژه و مادّه مىرساند؛ معنايى كه چون جانى واحد در هيئتهاى گوناگون، جارى است.
كتابهاى لغت مورد استفاده، بايد كهن و معتبر باشند، زيرا گاه واژهها در گذر زمان، معانى متفاوتى مىيابند و ما وظيفه داريم معناى واژه را در عصر صدور حديث، به دست آوريم و اين، در گرو مراجعه به كتابهاى لغتى است كه در عصر معصومان عليهمالسلام، يا نزديك به آن روزگار، نوشته شدهاند.
مراجعه به كتابهاى غريب الحديث نيز لازم است. اين كتابها، شرح و تفسير واژههايى را بر عهده دارند كه لغتدانان، تبيين نكردهاند، يا معناى خاصّ آن را در حوزه متون دينى، روشن نكردهاند. از اين رو، حديثپژوه كه در پىِ فهم متنى خاصّ و متعلّق به خُردهفرهنگ دينى معصومان عليهمالسلام است، بايد به آنها نيز مراجعه كند؛ زيرا واژهها در خُردهفرهنگهاى متعدّد، مىتوانند معانى متفاوت داشته باشند. واژههاى نفاق و زكات، نمونههاى خوبى براى تفاوت معناى لغوى آنها با معناى حديثى و قرآنىشان است.۱
همچنين نمىتوان از توجّه به متضادهاى هر واژه، چشم پوشيد. بازشناسى معناى «جهل»، بدون آشنايى با معناى «عقل» و «علم»، ميسّر نيست و «جَلْع» و «وقاحت»، در كنار «حياء»، بهتر فهميده مىشوند.
گفتنى است گاه معصومان عليهمالسلام، خود به تبيين برخى واژهها پرداختهاند كه مىتوان