۴۴۱.امام باقر عليهالسلام: پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله به امير مؤمنان عليهالسلام فرمود: «آنچه را بر تو املا مىكنم، بنويس».
گفت: اى پيامبر خدا ! از فراموشى من بيم دارى ؟
پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود: «از فراموشى تو بيم ندارم كه من به درگاه خداوند، دعا كردهام حافظه تو را قوى گردانَد و از فراموشى بر كنارت بدارد ؛ ولى براى شريكان خود بنويس».
[على عليهالسلام] گفت: شريكان من چه كسانىاند، اى پيامبر خدا ؟
فرمود: «امامان كه از نسل تو هستند. با وجود آنهاست كه بر امّت من باران مىبارد و با وجود آنها، دعايشان مستجاب مىشود و خداوند به خاطر آنها، بلا را از امّتم مىگردانَد و به خاطر وجود آنهاست كه از آسمان، رحمت مىبارد و اين، نخستين ايشان است» و با دست به حسن عليهالسلام اشاره كرد. سپس با دست به حسين عليهالسلام اشاره كرد و فرمود: «امامان از نسل اويند».
۴۴۲.كفاية الأثرـ به نقل از ابو سلمه ـ: نزد عايشه رفتم و او اندوهگين بود. به وى گفتم: اى مادر مؤمنان ! چه چيز اندوهگينت كرده است ؟ گفت: پيامبر صلىاللهعليهوآله از دنيا رفته و كينه و دشمنى، پديدار شده است». آن گاه گفت: اى سمره ! نوشته را بياور. وى نوشته را برايش آورد و آن را گشود و مدّتى دراز در آن نگريست. آن گاه گفت: پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله راست گفت. گفتم: چه چيز را اى مادر مؤمنان ؟ گفت: اخبار و داستانهايى است از پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله. گفتم: آيا چيزى از آنچه از پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله شنيدهاى، برايم نمىگويى ؟ گفت: چرا. محبوبم، پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله برايم گفت: «هر كس در باقى مانده عمرش نيكى كند، خداوند، گذشته و باقى مانده [عمر] او را مىآمرزد و هر كس در باقى مانده عمرش بدى كند، به جهت گذشته و باقى ماندهاش مؤاخذه مىشود».