303
شناخت نامه حدیث - جلد اول

است:

ابو بصير مى‏گويد: شنيدم امام صادق عليه‏السلام مى‏گويد: پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: اى سلمان، اگر علم تو بر مقداد عرضه شود، كافر مى‏گردد. اى مقداد، اگر علم تو بر سلمان عرضه شود، كافر مى‏گردد.۱

شايان گفتن است كه نسخه ديگرى از متن حديث اصلى، به جاى«قتله» واژه «كفره» دارد.۲ در اين صورت روايت اخير، تأييد كننده بهترى است.

اگر اين معنا را بپذيريم، هر چند غرابت حديث و استبعاد قتل ابوذر يا تكفير وى نسبت به سلمان، همچنان باقى مى‏ماند، اما مى‏توان از رد روايت دست كشيد و آن را از رواياتى دانست كه سلمان را از ديگر اصحاب پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله جدا كرده و او را به اهل بيت ملحق مى‏كنند. رواياتى كه تنها مؤمنان آزموده شده را در كنار رسولان مرسل و فرشتگان مقرب، جاى مى‏دهند و توانايى حمل «امر صعب و مستصعب» را به ايشان منحصر مى‏كنند. امرى چندان صعب كه از طاقت و ظرفيت بزرگانى چون مقداد و ابوذر نيز فراتر است.

درخور توجه اينكه صفّار و كلينى هر دو اين حديث را در باب «حديثهم صعب مستصعب» آورده‏اند و بدين‏سان ذيل حديث را قرينه تفسير آن دانسته‏اند.۳

ر. ك: ج ۲ ص ۲ (حديث ما سخت و دشوارياب است).

1.. رجال الكشّى : ج ۱ ص ۴۷ ح ۲۳ .

2.. الوافى : ج ۱ ص ۱۱ .

3.. الكافى : ج ۱ ص ۴۰۱ ح ۲ ؛ بصائر الدرجات : ص ۲۵ ح ۲۱ .


شناخت نامه حدیث - جلد اول
302

نكته‏اى كه عبارت پايانى حديث بدان اشاره دارد.

ب ـ قرينه بيرونى، احاديثى است كه ناظر به علم سلمان و رابطه او با ابوذر هستند. علامه مجلسى آنها را قرينه‏اى براى تعيين همين معنا از روايت دانسته است. بخشى از متن آنها را مى آوريم:

۱. حديث نخست، خطبه سلمان است كه در آن ماجراى مسلمان شدنش را توضيح داده و در پايان گفته است:

اى مردم، سخن مرا بشنويد و آن را دريابيد كه دانشى سترگ به من داده شده است. اگر شما را از همه آنچه مى‏دانم با خبر كنم، گروهى خواهند گفت: ديوانه‏ام و گروهى ديگر مى‏گويند: خدايا قاتل سلمان را بيامرز.۱

۲. روايت دوم، روايت جابر از امام باقر عليه‏السلام در باره رابطه سلمان و ابوذر است:

ابوذر نزد سلمان رفت و ديد ديگى را بر روى آتش گذاشته و چيزى مى‏پزد. با هم مشغول صحبت شدند كه ناگهان ديگ بر روى زمين، واژگون شد؛ امّا چيزى از خورش و چربى آن بر زمين نريخت. ابوذر سخت تعجّب كرد. سلمان ديگ را برداشت و دوباره به حالت اوّل برگرداند و به صحبت‏هاى خود ادامه دادند كه بار ديگر، ديگ، برگشت و اين بار نيز چيزى از خورش و چربى آن به زمين نريخت. ابوذر، وحشت‏زده از نزد سلمان، خارج شد و در حال فكر كردن بود كه امير مؤمنان عليه‏السلام را ديد. امام عليه‏السلام فرمود: «اى ابوذر! چه شد كه از خانه سلمان بيرون آمدى؟ و چرا هراسانى؟». ابوذر گفت: اى امير مؤمنان! سلمان را ديدم كه چنين و چنان كرد و من از كارهاى او شگفت‏زده شدم. امير مؤمنان عليه‏السلام فرمود: «اى ابوذر! اگر سلمان از چيزهايى كه مى‏داند، برايت بگويد، خواهى گفت: خدا رحمت كند قاتل سلمان را...! به راستى كه سلمان، از ما اهل بيت است».۲

۳. روايت سوم كه آن را نيز كشى نقل كرده به گونه ديگرى مؤيد معناى برگزيده

1.. رجال الكشّى : ج ۱ ص ۷۵ ح ۴۷ .

2.. رجال الكشّى : ج ۱ ص ۷۵ ح ۴۷ .

  • نام منبع :
    شناخت نامه حدیث - جلد اول
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری با همکاری جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1397
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1797
صفحه از 501
پرینت  ارسال به