301
شناخت نامه حدیث - جلد اول

حقيقى مانند جان دادن همّام در پايان توصيف متقيان از سوى امير مؤمنان عليه‏السلام ؛ و مجازى به معناى جان به لب رسيدن كه بيانگر نابرابرى تحمل روحى ابوذر در سنجش با والايى روح و علم گرانسنگ سلمان است. شايد بتوان اين معنا را مقصود سيد مرتضى در توجيه اين روايت دانست. سخن او را مى‏آوريم:

از بهترين تأويل‏هاى گفته شده در باره اين خبر اين است كه «ها» را در «قتله» به «مُطّلع» يعنى شخص آگاه شونده (ابوذر) بازگردانيم و نه «مُطّلع عليه» يعنى (سلمان)، شخصى كه از درون او آگاه شده‏ايم. گويى اين خبر مى‏گويد اگر ابوذر از درون قلب سلمان آگاه شود و موافقت درون و برون او و شدت صميميش را به خود بداند احساس علاقه و شيفتگى‏اش به دوستى و يارى او چنان بالا مى‏گيرد كه اين شيفتگى و علاقه وى را مى‏كشد؛ يعنى جان او را به لب مى‏رساند همچنان كه مى‏گويند فلانى هواخواه ديگرى است و محبّتش به او وى را كشته يا جانش را تباه كرده است، يا جملاتى مانند اين. در اين صورت فايده اين خبر ستايش هر دو نفر است و اينكه، پيامبر ميان ابوذر و سلمان عقد اخوت بست و باطن هر يك در پاكى و صفا و صميميت مانند ظاهرشان است.۱

قرينه‏هاى معناى نخست

قرينه‏هاى معناى نخست، بيشترند كه آنها را در دو دسته مى‏آوريم:

الف ـ قرينه درونى، عبارت «ذكرت التقية» در صدر حديث است. اين عبارت معلوم مى‏دارد كه سخن امام سجاد عليه‏السلام و تمثيل به سلمان و ابوذر در مقام تبيين ضرورت تقيه است. يعنى در جايى كه سلمان بايد از برادر دينى‏اش و كسى چونان ابوذر، تقيه كند، روشن است كه از افراد فروتر، به دليل اولويت بايد تقيه كرد؛ هر چند گونه‏هاى تقيه متفاوت اند. به سخن ديگر، مى‏توان اين را گونه‏اى تقيه معرفتى دانست كه نقل احاديث صعب و مستصعب را محدود مى‏كند و براى هر كس، روا نمى‏شمرد.

1.. به نقل از بحار الأنوار : ج ۲۲ ص ۳۴۴ .


شناخت نامه حدیث - جلد اول
300

باور كرد كه پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله گواهى دهد كه هر كدام از اين دو اگر از درون دل ديگرى آگاه شود، خونش را حلال بشمارد و او را بكشد.۱

گفتنى است سخن سيد مرتضى اندكى ادامه دارد و او به توجيه معنايى نيز پرداخته كه در بخش بعد مى‏آيد.

اين رويكرد از سوى برخى محدّثان پذيرفته نشده است۲ و با توجه به نقل روايت در سه منبع كهن: «بصائر الدرجات فى فضائل آل محمّد»، «الكافى» و «رجال الكشّى»، و اعتبار سند آن در بصائر الدرجات، مشكل را حل نمى‏كند. بويژه آن كه برخى روايات مرتبط كه به آنها اشاره خواهيم كرد، همسو با مضمون روايت‏اند.

وجوه معنايى

در صورت پذيرش حديث و با توجه به احتمال‏هاى معنايى مطرح شده از سوى سيد مرتضى و علامه مجلسى در شرح حديث۳، مى‏توان معانى ذيل را محتمل دانست:

الف ـ اگر ابوذر مى‏دانست كه در دل سلمان چه مى‏گذرد و چه چيزهايى در سينه دارد، سلمان را مى‏كشت. در اين تفسير، ابوذر، مرجع ضمير مستتر «هو» در فعل «قتل» و سلمان، مرجع ضمير بارز «ه» در «قتله» است. علت قتل نيز مى‏تواند پندار نادرست ابوذر از دانسته‏هاى سلمان باشد. مثلا آنها را سحر بداند يا كفر و زندقه بخواند و از اين رو سلمان را سزامند كشته شدن ببيند.

ب ـ اگر ابوذر از دانسته‏هاى سلمان، آگاه مى‏شد، تاب نمى‏آورد و جان از كف مى‏داد. در اين تفسير، مرجع ضمير مسستتر «هو» در فعل «قتل»، علم سلمان و مرجع ضمير بارز «ه»، ابوذر است. در اين تفسير، مى‏توان قتل را حقيقى يا مجازى دانست.

1.. بحار الأنوار : ج ۲۲ ص ۳۴۴ .

2.. نفس الرحمان فى فضائل سلمان : ص ۲۶۰ .

3.. ر . ك : مرآه العقول : ج ۴ ص ۳۱۵ .

  • نام منبع :
    شناخت نامه حدیث - جلد اول
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری با همکاری جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1397
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1318
صفحه از 501
پرینت  ارسال به