روايات موجود در جوامع حديثى، به ويژه كتب اربعه، به واكنش گروهى از عالمان در سده يازدهم هجرى منجر شد كه نتيجه آن پديد آمدن اخباريان و رويكرد اعتمادبخشى تام به روايات، به ويژه روايات كتب اربعه بود.
رويكرد جديد، همراه با اخبارگرايى شديد خود، بر كنار نهادن قرآن كريم از دايره افاده و استفاده، كنار نهادن اصول فقهِ برگرفته از قواعد عقلى و اجماع، به عنوان شيوه پذيرفته اهل سنت تأكيد داشت. رويكرد اخباريگرى كه حدود دو سده استمرار داشت، بر سير روند تفكر شيعه اثرگذارد و برخى آسيبها را بر روند اين تفكر وارد ساخت. اگر چه با نگارش آثار متعدد حديثى و ترويج نگاشتههاى حديثى، زمينه تحقيقات بيشتر نقلى را هم فراهم ساخت و آثار ماندگارى با اين رويكرد پديد آورد.
در سده سيزدهم هجرى، مرحوم وحيد بهبهانى پس از براندازى تفكر اخباريگرى، شيوهاى جديد در اعتبار بخشى و اعتمادسازى به روايات ايجاد كرد كه رويكردى ميانه و گونهاى وثوق صدورى براساس داشتههاى موجود زمانه خود بود.
روشن است كه در اين سالها، بسيارى از قرائن موجود در كنار روايات كه در سدههاى اوليه موجود بود، از ميان رفته و قابل بازيابى نبود. از اين رو، نياز به پىريزى ملاكها و معيارهايى براى اعتبار سنجى روايات براساس رويكرد وثوق صدورى احساس مىشد كه اين مهم را مرحوم وحيد بهبهانى به انجام رساند.۱
پس از وى، هر دو رويكرد وثوقِ سندى و وثوقِ صدورى، در كنار هم به حيات خود ادامه دادند. فقيهانى چون شيخ انصارى، محقق همدانى و آية اللّه بروجردى رويكرد وثوق صدورى را با ويژگىهاى خاص خويش مطرح كردند همچنان كه برخى عالمان، همانند آية اللّه خويى و بسيارى از شاگردان ايشان، رويكرد سندمحور را در اعتماد به حديث پى گرفته و نگاشتههايى همچون "معجم رجال الحديث" را