سقط، قلب و تصحيف را پديد آوردهاند و در مواردى هر چند اندك، چنان اضطراب و نابسامانىهايى در حديث پديد آوردهاند كه آن را از اعتبار، ساقط كردهاند. دشوارتر، تحريف و جعل و دسّ و دستكارى سودجويانى است كه اغراض خود را به نام حديث، عرضه كردند. در ادامه برخى از اين آسيبها با توضيحى مختصر و همراه نمونهاى آورده مىشوند:
۱. تصحيف
واژه «تصحيف»، به معناى «خطا كردن» و «مُصَحَّف»، به معناى «اشتباه نوشتارى» است.۱ «حديث مُصحِّف» نيز چنين تعريف شده است:
هو ما غُيّرَ بعضُ سَنَدِه أو مَتنِهِ بِما يشابِهُهُ أو يقرُبُ مِنهُ.۲
حديثى كه بخشى از سند يا متن آن، به چيزى شبيه آن يا نزديك به آن، تغيير كرده باشد.
اين تعريف، هر دو گونه تغيير عمدى و غير عمدى را در بر مىگيرد، امّا در اينجا مقصود ما از تصحيف، تغيير غير عمدى و بدون غرض فاسد كاتب يا راوى است. تصحيف در حديث، پديدهاى شايع است و گاه حديث را به مشكل بدفهمى دچار مىكند.
گونهها و نمونهها
حديث مُصحَّف را با توجّه به نوع تصحيفى كه در آن رخ داده است، به «لفظى» و «معنوى» تقسيم مىكنند. تصحيف معنوى، گونهاى تحريف معنايى است و با بحث كنونى ما ارتباطى ندارد؛ امّا تصحيف لفظى، هنگامى رخ مىدهد كه الفاظ متن يا سند، به الفاظ ديگرى كه مشابه آنهايند، تغيير كنند. اين تشابه، ممكن است در شنيدن يا