عمل به تقيّه را موجب سربلندى مؤمن مىديدند.۱ اين شيوه، گسترده و عمومى نيست،۲ امّا موجب مىشود حكم اصلى، پوشيده بماند و نيز برخى تعارضها را با احاديثِ بيان كننده حكم حقيقى، ايجاد كند. راه حلّ كشف تقيّه، تذكّر ائمّه، يا راويان بزرگ و عالم به تقيّهاى بودن حكم، يا يافتن احاديث متعارض است؛ تعارضى مستقر كه جز به تقيّهاى دانستن يك سوى آن، حل نمىشود. بر اين پايه، لازم است تا احاديث متعدّد، مختلف و بويژه متعارض در موضوع مورد پژوهش را گِرد آوريم و فتوا و حكم چيرهاى را بيابيم كه امام عليهالسلام از همراهى با آن، ناگزير بوده است. برخى از احكام وضو و ارث، نمونههاى قابل ارائهاند.
گفتنى است توريه، به معناى پوشاندن مقصود اصلى در متنهايى داراى چند مفهوم است و در لفّافه سخن گفتن نيز راهكارى بوده تا امامان عليهمالسلام از تعرّض حكومتها، در امان بمانند، بى آن كه ناگزير از تقيّه باشند. توريه، حديث را به اجمال و ابهام مىكشانَد و راه حلّ آن، همان گردآورى احاديث همخانواده است. توريه در احاديث، فراوان نيست و از تقيّه نيز كمتر است.
ب ـ آسيبهاى مرحله نقل حديث
مسير طولانى نقل حديث، از سه قرن نخست هجرى تا كنون، از دستكارىهاى عمدى و غير عمدى مصون نمانده است. گاه، تقطيع و اختصار حديث، بخشهايى اثرگذار از متن را به ما نرسانده و گاه، نقل معناهايى نهچندان دقيق، يا ناتوانى در بازگردانى كامل زبان شفاهى به نوشتار، ما را از قرينههايى مؤّر، محروم كردهاند. افزودههاى شارحان و كاتبان و اشتباهها و كم دقّتىهاى ناسخان نيز آسيبهاى درج،