توجّه اين كه پيامبر اكرم ـ كه آورنده دين اسلام است ـ در سفارش مهم، تاريخى و مشهورش، دو يادگار گرانسنگ بر جاى مانده از خود را قرآن و عترت، معرّفى مىكند؛ قرآن، به عنوان وحى الهى و عترت، به عنوان مرجع اصلى تفسير و تبيين و تطبيق آن.
بر اين پايه، همان گونه كه عترت، همبَر كتاب خداست، سخن ايشان نيز همراه و همنواى كلام خداست. از زاويهاى ديگر، اين عترت است كه در جارى زمان و همراه مردمان، در هر جا حضور دارد. گفتار و رفتار آنان است كه همراه انسان و در سير حركتش، او را از ترديد و دو راهىها، رهايى مىبخشد. حديث آنان است كه بر سرِ هر پيچ تاريخى، آدمى را به سوى قرآن، فرا مىخواند. در هر جا كه لازم است، موضع مىگيرد و معناى واقعى و خارجى قرآن و وظيفه الهى هر فرد را معيّن مىكند.
گفتار و رفتار اهل بيت عليهمالسلام، در طول حدود سه قرن به تحقّق پيوسته و اين، به معناى گشايش يك عرصه وسيع براى سرمشق گرفتن از ايشان در همه فراز و نشيبهاى زندگى است.
حديث، سخن و عمل معصومان را در درازاى سه قرن زندگى انسانى، حكايت مىكند و از اين رو، الگوهايى از تطبيق عملى قرآن و نمونههايى از زندگى الهى را در پيشديد ما مىنهد. حديث، انسان را به درون دين مىبرَد، هسته و پوسته آن را يك جا به او مىنمايانَد و قواعد روزآمد كردن دين را در فرايند اجتهاد علمى، در اختيار مىنهد. اهل بيت عليهمالسلام،آموزههاى جانبخش جاويد قرآن را در روزگار سختى و آسانى، آزادى و خفقان، رفاه و تنگدستى و دهها وضعيت ديگر، عينيت مىبخشند و الگويى براى سبْك زندگى ايمانى، به دست مىدهند؛ سبْكى از زندگى كه خدا به آن رنگ زده است: «وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً»۱ و حديث، گزارشگر اين زندگى ايمانى است.