آن در قرآن آمده، فقط جنبه هدايتى و تربيتى آن مورد نظر بوده است.۱
آياتى كه غرض از نزول قرآن را هدايت مىدانند، اين نظر را تقويت مىكنند؛ مانند:
«الر كِتَبٌ أَنزَلْنَهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَتِ إِلَى النُّورِ.۲
الف، لام، راء. ما قرآن را بر تو (پيامبر) نازل كرديم تا با آن، مردم را از تاريكىها به سوى نور بيرون ببرى».
«وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْءَانِ مَا هُوَ شِفَآءٌ وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ.۳
و ما از قرآن، آنچه را براى مؤمنان شفا و رحمت است، نازل مىكنيم».
«شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِى أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْءَانُ هُدًى لِّلنَّاسِ.۴
ماه رمضان، ماهى كه قرآن در آن فرو فرستاده شد، [كه] براى عموم مردم، رهنمود است».
شيخ طوسى۵ و طَبرِسى، «تِبْيَنًا لِّكُلِّ شَىْءٍ» را بيان مشكلاتى دانستهاند كه مربوط به امور دين است.۶ زمخشرى نيز آيه را در ارتباط با امور دينى و بيان امور مربوط به سعادت افراد دانسته است.۷ علاّمه طباطبايى نيز با توجّه به نقش هدايتى قرآن، مراد از «كلّ شىء» را همه چيزهايى دانسته كه بازگشت آنها به هدايت است، از معارف مرتبط به مبدأ و معاد گرفته تا اخلاق فاضله، احكام و اديان الهى و قصص و مواعظى كه مردم در هدايت و راه يافتنشان به آن محتاجاند.۸