تحقيق، كاستى در گردآورى و روش پژوهش است، نه آن كه به دليلى خاص و بر پايه مبنايى از پيش تعيين شده، دستهاى از احاديث به دست آمده، مانند احاديث ضعيف را كنار بگذاريم، يا در پىِ اثبات خواسته خود، برخى احاديث را ناديده انگاريم، هر چند اين دو نيز از موانع جدّى فهم حديث هستند.
تتبّع ناقص، زمينه فهم احاديث نايافته و دخالت دادن قيود و تبيينهاى احتمالى بيان شده در آنها را از ما مىگيرد و حكم پايانى پژوهش را دگرگون مىسازد. نيافتن احاديث مرتبط و متعارض در عرصه اخلاق، مىتواند ما را به افراط و تفريط بكشانَد. اگر همه احاديث در موضوع حُزن، سكوت، سُرور، عزلت و ديگر موضوعات مرتبط و متقابل، مانند فرح، مزاح، خمول و كلام را گرد نياوريم، ممكن است برخى رفتارهاى نامتعادل، مانند گوشهگيرى، سكوت مطلق، شادى و شور خارج از اندازه و يا اندوه و افسردگى را با استناد به بخشى از احاديث، ستوده و نيكو بخوانيم. در حوزه معرفت نيز ممكن است اسلام را دين مهربانى بدون نياز به عمل و اطاعت بپنداريم. تفسير نادرست عبارت «هل الدّينُ إلاَّ الحُبُّ ؟؛ آيا دين، چيزى جز محبّت است؟» كه محبت را در ديندارى، كافى دانسته، از اين دست است. اين برداشت، به جهت اكتفا كردن به يكى دو حديث در بر دارنده عبارت ياد شده و بدون گردآورى روايات ناظر به آن و احاديثى است كه فضا و زمينه صدور اين حديث را توضيح مىدهند.۱
مراجعه به اين احاديث، نشان مىدهد كه مقصود، ركن بودن محبّت اهل بيت عليهمالسلام و شرط بودن عمل است. روشن است كه اين دو در كنار هم تحقّقبخش سعادت و رهايىبخش انساناند.
نكته
موانع و آسيبها، به آنچه گفته شد، محدود نيستند. براى نمونه، خلط احاديث تطبيقى