امّا گاه متن حديث، به دليل آسيبهايى كه در جاى خود بررسى شدهاند۱، به گونهاى تغيير يافته به دست ما مىرسد. فهم حديث، اگر بر روى متنى نادرست به انجام رسد، ما را به مقصود نمىرسانَد. پس، پيشنياز نخست، گِردآورى نسخههاى متعدّد از يك متن حديثى است تا در روند كاوشهاى بعدى، احتمالهاى گوناگون معنايى را بررسى كنيم، هر چند در اين مرحله، نمىتوان و نمىخواهيم به صحّت قطعى يك متن، حكم كنيم و بقيّه را كنار نهيم؛ زيرا اين كار، درگروى تعامل دنبالهدار با متن به سرانجام مىرسد.
چگونگى دستيابى به اين نسخهها، اعم از نسخههاى خطّى و نسخههاى غير خطّى، نيازمند تخريج حديث و آشنايى با فنّ نسخهشناسى است.
مرحله اوّل: فهم متن
پس از اطمينان نسبى به صحّت متن، نخست بايد مفردات آن و سپس تركيبات و محتواى كلّ كلام، فهميده شوند. فهم مفردات، يعنى فهم دقيق و عميق يكايكِ واژهها با استفاده از كتابهاى لغت، غريب الحديث و كاربردهاى آنها در متون اصيل عربى. فهم تركيبات نيز به معناى فهم نقشها و ارتباطهاى ميانكلامى است و از اين رو، فهم متن، خود به دو بخش تقسيم مىشود: يكى، فهم مفردات و ديگرى فهم تركيبات.
الف ـ فهم مفردات
با توجّه به ساختار صرفى واژگان در زبان عربى و فصلبندى كتابهاى لغت عربى بر پايه مادّه و ريشه كلمه، نياز است كه هر واژه نامفهوم حديث را ريشهيابى كنيم، سپس به دنبال معناى آن در كتابهاى لغت، برويم و آن گاه، معناى ريخته شده در قالب و هيئت موجود در متن را، معنا كنيم. هر دو كار، يعنى تشخيص مادّه و هيئت كلمه، نياز