421
شناخت نامه حدیث - جلد اول

۴. آغاز مجدّد نگارش حديث

در قسمت‏هاى پيشين، يادآور شديم كه كتابت و تدوين حديث، پس از رحلت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، مورد بى‏مهرى قرار گرفت و در دوران خلافت خليفه دوم، كتابت و تدوين سنن و حديث، رسماً ممنوع شد.

دوران طولانى بيست و چند ساله خلافت خليفه دوم و سوم، سبب نهادينه شدن اين فرهنگ در ميان اصحاب پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله گشت، به گونه‏اى كه توصيه و تأكيد امير مؤمنان عليه‏السلام در دوران كوتاه خلافت ايشان نيز سبب تغيير اين نگرش در فرهنگ اهل سنّت نشد.

پس از سال چهلم هجرى و در دوران حاكميت بنى اميّه، اين فرهنگ با شدّت بيشترى تبليغ شد. بنى اميّه، رويكردى غير فرهنگى داشتند و عدم نگارش حديث را ترويج مى‏كردند، به گونه‏اى كه نسل اوّل و دوم تابعيان، نگارش حديث را امرى ناپسند تلقّى كرده، نقل شفاهى و سينه به سينه را به عنوان ارزش، مطرح مى‏ساختند.

روشن است كه اين شيوه نابخردانه، امكان استمرار نداشت و سبب نبودن انضباط در نقل حديث، سستى و خطا در نقل، نقل به معناى متفاوت، تغيير محتوايى حديث به سبب خطاى حافظه و از دست رفتن ظرافت‏هاى معنايى سخن معصوم و آسيب‏هاى ديگر مى‏شد.

در سال‏هاى پايانى سده اوّل هجرى، تنها نگاشته‏هايى اندك در حديث، يا تاريخ اسلام به گونه پراكنده وجود داشت.

در حدود سال صدم هجرى، عمر بن عبد العزيز، به گونه رسمى، فرمان نگارش سنن و روايات نبوى را صادر كرد.

عمر بن عبد العزيز (۶۱ ـ ۱۰۱ق)، نوه مروان بن حكم و يكى از خلفاى بنى اميّه از شاخه مروانيان بود. او دوره جوانى خود را كه والى مدينه بود، در كنار دانشمندان،


شناخت نامه حدیث - جلد اول
420

سپرده شوند. آن گاه كه اين فضائل از يادها رفتند، ديگر كسى در پى آن نبود كه راه هدايت را از مسير اهل بيت عليهم‏السلام پى‏جويى كند. ۲۵ سال خانه‏نشينى امير مؤمنان عليه‏السلام، بيست سال مهجورى امام حسن عليه‏السلام و امام حسين عليه‏السلام و ۳۵ سال تنهايى امام سجّاد عليه‏السلام، نتيجه و ثمره منع از تدوين حديث بود.

شادمانى اهالى شام پس از شهادت امير مؤمنان عليه‏السلام، يا هنگام ورود كاروان اسيران به شام نيز نتيجه ناآگاهى شاميان از فضائل اهل بيت عليهم‏السلام بود كه به سبب منع از تدوين حديث و جلوگيرى از نقل آن پديد آمده بود.۱

۶. زمينه‏سازى براى متّهم كردن فرهنگ اسلامى

در دو سده اخير، مستشرقان، بويژه مستشرقان يهودى كه در پى ضربه زدن به فرهنگ اسلامى و تحقير آن بودند، از چالش پديد آمده پس از رحلت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، استفاده فراوان بردند. آنان با استناد به ضعف برخى احاديث و بزرگ‏نمايى آسيب‏هاى ايجاد شده در احاديث، در مقابل فرهنگ اسلامى، موضع‏گيرى كرده، فرهنگ اسلامى را تمدّنى بى‏ريشه، يا برگرفته از اسرائيليات، مطرح كردند. در صد ساله اخير، نگاشته‏هاى فراوانى با اين تفكّر منتشر شده و بر فرهنگ اهل سنّت و اسلام هجوم آوردند.۲

البته اعتراض آنان، برگرفته از تاريخ حديث اهل سنّت بود؛ زيرا فرهنگ اهل بيت عليهم‏السلام، مصون از اين آسيب‏ها بود كه دوران فرهنگ مكتوب خود را از زمان پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله تا پايان دوره امام عسكرى عليه‏السلام و در زمان غيبت صغراى امام مهدى عليه‏السلام ادامه داده بود، ولى آنان، عامدانه، كلّ فرهنگ اسلامى را هدف هجوم خود قرار دادند.

1.. در اين باره، در صفحات آينده با تفصيل بيشترى سخن خواهيم گفت.

2.. ر . ك : كتاب مطالعات اسلامى، نگاشته مشهور و تأثيرگذار گلدزيهر ۱۸۵۰ ج ۱۹۲۱ م ، مستشرق مشهور يهودى كه تحقيقات و نگاشته‏هاى او محور مطالعات مستشرقان غربى در سده اخير بوده است. اين كتاب با عنوان العقيدة و الشريعة فى الإسلام، به عربى ترجمه شده است.

  • نام منبع :
    شناخت نامه حدیث - جلد اول
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری با همکاری جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1397
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1439
صفحه از 501
پرینت  ارسال به