شعبى نيز مشابه اين سخن را بيان كرده است:
من يك سال همراه عبد اللّه بن عمر بودم و با او نشست و برخاست داشتم و او حتّى يك حديث از پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله براى من نقل نكرد.۱
البته برخى منابع شيعى، نقل نشدن حديث از سوى عبد اللّه بن عمر را به دستور معاويه مىدانند. در برخى منابع آمده است كه معاويه به او پيام داد: «اگر گزارش شود كه حديث نقل مىكنى، تو را خواهم كشت».۲
روشن است كه اين عمل با فرمان پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله كه «حديث مرا بشنويد و به ديگران منتقل كنيد»،۳ مخالف بود.
۲. رواج احاديث جعلى
عدم كتابت و تدوين احاديث و در اختيار نبودن مرجع معتبر شناسايى و تميز احاديث صحيح از متون غير صحيح، سبب شدند تا زمينه فعّاليت براى جاعلان حديث، در دورههاى بعد فراهم آيد و نااهلان و دنيامداران، انديشهها و تمايلات خود را به پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله نسبت دهند. از اين رو، كسانى كه در پى كسب قدرت، ثروت و مكنت بودهاند، يا وجاهت نزد حاكمان و قدرتمداران را طلب مىكردند، با جعل حديث مورد نظر آنان، خود را به آنها نزديك ساخته و منافع خويش را تأمين مىكردند. پديد آمدن نظريه عدالت صحابيان كه نظريهاى سياسى براى مقدّس نشان دادن همه اصحاب بود، زمينه جعل حديث را گسترش داد و اين جعليات، گسترده شدند تا آنجا كه در برابر بسيارى از احاديث مهم و اثرگذار، احاديث جعلى پديد آمدند.
۳. اختلاف ميان احاديث
ثبت نكردن احاديث، موجب آن شد كه به دليل خطا، نسيان و غفلت راويانى كه تنها