از اين رو، وجود تعابير اصطلاحى در اسناد متّصل به پيامبر صلىاللهعليهوآله در طبقه صحابيان و تابعيان، بعيد به نظر مىرسد. اين احتمال وجود دارد كه نقل احاديثى كه امروزه با اين تعابير تا پيامبر صلىاللهعليهوآله مىرسند، بر اثر تصرّف متأخّران بوده كه به اين تعابير، اهتمام داشتهاند. براى نمونه، مىتوان از حديثى كه ابن شهاب زهرى از حمزه بن عبد اللّه بن عمر، با واسطه پدرش از پيامبر صلىاللهعليهوآله نقل مىكند، نام برد. يحيى بن بكير، در نقل اين حديث، تعبير «أخبرنى» را در ميان اين نامها قرار داده۱ و قتيبة بن سعيد، به نقل از ليث، همين حديث را با واسطه «عن»، در ميان آنها۲ نقل كرده است.۳
تا زمان شافعى، استفاده از تعابير اصطلاحى محدود بود تا اين كه شافعى، بر رفع حديث با سند تا پيامبر صلىاللهعليهوآله، اصرار ورزيد. او بسيار گستردهتر از ديگران، از اين تعابير استفاده كرد. پس از وى، در قرن سوم، در عصر نگارش كتب جوامع حديثى ششگانه اهل سنّت، به اين تعابير و شكل و موارد استفاده از آنها، بسيار اهمّيت دادند، اگر چه عالمانى از حنفيه، اين تفاوتهاى شكلى را نمىپذيرفتند.۴
شيوع اين تعابير در ميان محدّثان اهل سنّت، باعث شد كه هر گاه از تعبير«عن» در اتّصال اسناد راويان استفاده شود، حكايت از نوعى تدليس و ضعف باشد؛ چه آن كه نقل از فلانى، به شكل مطلق، انواع و اقسام مختلفى دارد و حتّى شامل نقل با واسطه هم مىشود كه احياناً در موردى راوى، آن واسطه را نام نبرده باشد.
در ميان راويان امامى، غالباً در مقام نقل حديث از معصوم، از سماع و كتابت و تعبيراتى اين گونه استفاده مىشد. اين تعبيرات، به شكل متعارف محاورهاى، نه اصطلاح خاص، نشان از نحوه تلقّى حديث از معصوم داشت، همچنان كه گاه تعبيرات ديگرى حاكى از اين كه راوى خود به تنهايى شنيده يا با جمعى حديث را