باور كرد كه پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله گواهى دهد كه هر كدام از اين دو اگر از درون دل ديگرى آگاه شود، خونش را حلال بشمارد و او را بكشد.۱
گفتنى است سخن سيد مرتضى اندكى ادامه دارد و او به توجيه معنايى نيز پرداخته كه در بخش بعد مىآيد.
اين رويكرد از سوى برخى محدّثان پذيرفته نشده است۲ و با توجه به نقل روايت در سه منبع كهن: «بصائر الدرجات فى فضائل آل محمّد»، «الكافى» و «رجال الكشّى»، و اعتبار سند آن در بصائر الدرجات، مشكل را حل نمىكند. بويژه آن كه برخى روايات مرتبط كه به آنها اشاره خواهيم كرد، همسو با مضمون روايتاند.
وجوه معنايى
در صورت پذيرش حديث و با توجه به احتمالهاى معنايى مطرح شده از سوى سيد مرتضى و علامه مجلسى در شرح حديث۳، مىتوان معانى ذيل را محتمل دانست:
الف ـ اگر ابوذر مىدانست كه در دل سلمان چه مىگذرد و چه چيزهايى در سينه دارد، سلمان را مىكشت. در اين تفسير، ابوذر، مرجع ضمير مستتر «هو» در فعل «قتل» و سلمان، مرجع ضمير بارز «ه» در «قتله» است. علت قتل نيز مىتواند پندار نادرست ابوذر از دانستههاى سلمان باشد. مثلا آنها را سحر بداند يا كفر و زندقه بخواند و از اين رو سلمان را سزامند كشته شدن ببيند.
ب ـ اگر ابوذر از دانستههاى سلمان، آگاه مىشد، تاب نمىآورد و جان از كف مىداد. در اين تفسير، مرجع ضمير مسستتر «هو» در فعل «قتل»، علم سلمان و مرجع ضمير بارز «ه»، ابوذر است. در اين تفسير، مىتوان قتل را حقيقى يا مجازى دانست.