291
شناخت نامه حدیث - جلد اول

۳۱۷.المحاسنـ به نقل از ابو بصير ـ: از امام صادق عليه‏السلام چندين حديث را جويا شدم. فرمود: «آيا هرگز چيزى از [احاديث] مرا [از نااهلان] كتمان كرده‏اى ؟». من درنگى كردم تا به ياد بياورم و چون امام عليه‏السلام مرا چنين ديد، فرمود: «اما آنچه را براى ياران خود باز گفته‏اى، اشكالى ندارد. افشا كردن، آن است كه حديث را براى غير يارانت بگويى».

۳۱۸.المحاسنـ به نقل از داوود رِقّى و مفضّل و فضيل ـ: گروهى در خانه، نزد امام صادق عليه‏السلام بوديم. امام عليه‏السلام در باره چيزهايى برايمان حديث گفت. هنگامى كه بازگشتيم، بر درِ خانه‏اش و پيش از رفتن به درون ايستاد و رو به ما كرد و فرمود: «خداوند، شما را رحمت كند، امر ما را افشا نكنيد و آن را جز به اهلش نگوييد كه افشاگر راز ما، براى ما بدتر از دشمن ماست. باز گرديد. و راز ما را فاش نكنيد خدايتان رحمت كند».

۳۱۹.امام صادق عليه‏السلام: [پيش از اين] من نمى‏خواستم كه برايتان حديث بگويم۱، ولى اينك برايتان مى‏گويم و نصيحتتان مى‏كنم. چگونه نصيحتتان نكنم، در حالى كه شما، به خدا سوگند، لشكر خدا هستيد ؟ ! به خدا سوگند ! جز شما، ديندارانى نيستند كه خداى متعال را بندگى كنند. پس آن [حديثى كه مى‏گويم] را بگيريد و به همگان [يا نا اهلان] ندهيد، امّا از اهلش نيز باز مداريد كه اگر از شما باز مى‏داشتم، از من باز داشته مى‏شد.

۳۲۰.رجال الكشّىـ به نقل از محمّد بن سنان از عبد اللّه‏ بن جبله كنانى از ذريح محاربى ـ: در مدينه به امام صادق عليه‏السلام گفتم: در باره احاديث جابر۲ چه مى‏فرمايى ؟ فرمود: «در مكّه مرا ملاقات كن».
امام عليه‏السلام را در مكّه ملاقات كردم. فرمود: «در مِنا مرا ملاقات كن». امام عليه‏السلام را در مِنا ملاقات كردم، به من فرمود: «تو را با احاديث جابر، چه كار ؟ ! از احاديث جابر، چشم بپوش كه چون به دست فرومايگان افتاد، آن را فاش كردند».

1.. علامه مجلسى رحمه‏الله مى‏گويد : شايد مقصود اين باشد كه امام مى‏فرمايد : پيش از اين ، نمى‏خواستم برايتان حديث بگويم چون شما ظرفيت آن را نداشتيد يا لازم بود تقيه شود ، اما اكنون به خاطر رفع مانع ، برايتان حديث مى‏گويم . سخن پايانى امام عليه‏السلام هم گونه‏اى ترغيب به حديث‏گويى و بذل علم براى اهل آن است ، زيرا بازداشتن از آنها ، موجب بازداشته شدن علم از انسان است .

2.. مراد از جابر ، جابر بن يزيد جُعْفى است كه احاديثى فراتر از فهم مردم عادى از اهل بيت عليهم‏السلام شنيده بود و گاه آنها را براى برخى نقل مى‏كرد .


شناخت نامه حدیث - جلد اول
290

۳۱۷.المحاسن عن أبي بصير: سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّه‏ِ عليه‏السلام عَن حَديثٍ كَثيرٍ، فَقالَ: هَل كَتَمتَ علَيَّ شَيئا قَطُّ ؟ فَبَقيتُ أتَذَكَّرُ، فَلَمّا رَأى ما بي قالَ: أمّا ما حَدَّثتَ بِهِ أصحابَكَ فَلا بَأسَ، إنَّمَا الإِذاعَةُ أن تُحَدِّثَ بِهِ غَيرَ أصحابِكَ.۱

۳۱۸.المحاسن عن داود الرقّي ومفضّل وفضيل: كُنّا جَماعَةً عِندَ أبي عَبدِ اللّه‏ِ عليه‏السلام في مَنزِلِهِ يُحَدِّثُنا في أشياءَ، فَلَمَّا انصَرَفنا وَقَفَ عَلى بابِ مَنزِلِهِ قَبلَ أن يَدخُلَ، ثُمَّ أقبَلَ عَلَينا فَقالَ: رَحِمَكُمُ اللّه‏ُ، لا تُذيعوا أمرَنا ولا تُحَدِّثوا بِهِ إلاّ أهلَهُ ؛ فَإِنَّ المُذيعَ عَلَينا سِرَّنا أشَدُّ عَلَينا مَؤونَةً مِن عَدُوِّنَا، انصَرِفوا ـ رَحِمَكُمُ اللّه‏ُ ـ ولا تُذيعوا سِرَّنا.۲

۳۱۹.الإمام الصادق عليه‏السلام: ما أرَدتُ أن اُحَدِّثَكُم۳، ولاَُحَدِّثَنَّكُم ولَأَنصَحَنَّ لَكُم، وكَيفَ لا أنصَحُ لَكُم وأَنتُم ـ وَاللّه‏ِ ـ جُندُ اللّه‏ِ ! وَاللّه‏ِ، ما يَعبُدُ اللّه‏َ تَعالى أهلُ دينٍ غَيرُكُم، فَخُذوهُ ولا تُذيعوهُ ولا تَحبِسوهُ عَن أهلِهِ ؛ فَلَو حَبَستُ عَنكُم يُحبَسُ عَنّي.۴

۳۲۰.رجال الكشّي عن محمّد بن سنان عن عبد اللّه‏ بن جبلة الكناني عن ذريح المحاربي: قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّه‏ِ عليه‏السلام بِالمَدينَةِ: ما تَقولُ في أحاديثِ جابِرٍ ؟۵ قالَ: تَلقاني بِمَكَّةَ. قالَ: فَلَقيتُهُ بِمَكَّةَ، فَقالَ: تَلقاني بِمِنىً. قالَ: فَلَقيتُهُ بِمِنىً، فَقالَ لي: ما تَصنَعُ بِأَحاديثِ جابِرٍ؟! اِلهَ عَن أحاديثِ جابِرٍ، فَإِنَّها إذا وَقَعَت إلَى السَّفِلَةِ أذاعوها.۶

1.. المحاسن : ج ۱ ص ۴۰۳ ح ۹۱۰ ، مختصر بصائر الدرجات : ص ۱۰۲ ، مشكاة الأنوار : ص ۸۸ ح ۱۷۸ ، بحار الأنوار : ج ۲ ص ۷۵ ح ۴۸ .

2.. المحاسن : ج ۱ ص ۳۹۸ ح ۸۹۱ ، الخرائج والجرائح : ج ۱ ص ۲۹۹ ح ۵ ، الثاقب فى المناقب : ص ۴۲۴ ح ۳۵۹ كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج ۲ ص ۷۴ ح ۴۳ وراجع الكافي : ج ۲ ص ۲۲۲ ح ۴ .

3.. قال العلاّمة المجلسي رحمه‏الله : لعلّ المراد : أنّي قبل ذلك ما كنت اُريد أن اُحدّثكم ، إمّا لعدم قابليّتكم أو للتقيّة ، ولكن الآن اُحدّثكم لرفع هذا المانع . وقوله عليه‏السلام : «ولا تذيعوه» أي عند غير أهله . وقوله عليه‏السلام : «فلو حبست عنكم لحبس عنّي» حثّ على بذله لأهله بأنّ الحبس عنهم يوجب الحبس عنكم بحار الأنوار : ج ۲ ص ۱۴۶ ذيل ح ۱۳ .

4.. المحاسن : ج ۱ ص ۲۴۲ ح ۴۴۵ عن عبيد اللّه‏ بن عليّ الحلبي ، بحار الأنوار : ج ۲ ص ۱۴۶ ح ۱۳ .

5.. المراد به جابر بن يزيد الجعفى الذي يروى بعض الأحاديث التي لا يحتملها عوامّ الناس .

6.. رجال الكشّي : ج ۲ ص ۶۷۱ ح ۶۹۹ ، الرجال لابن الغضائري : ص ۵۹ الرقم ۴۹ وليس فيه ذيله من «قال عبداللّه‏ . . .» ، بحار الأنوار : ج ۲ ص ۷۵ ح ۵۰ .

  • نام منبع :
    شناخت نامه حدیث - جلد اول
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری با همکاری جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1397
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1741
صفحه از 501
پرینت  ارسال به