زمينه ترديد در درستى و پيوستگى حلقهها پيش مىآيد. اين ترديد، برخاسته از احتمال وجود حلقههايى ناپيدا، يا اشتباهِ راويان و كاتبان است كه در اين حالت، سند، به عنوان تكيهگاه حديث، خود نااستوار مىشود.
حديثپژوهان، بر پايه جا و شمار اين حلقههاى ناپيدا، نامهاى گوناگونى به اسناد دادهاند. اگر حلقههاى آغازين سند، ناپيدا باشند، «معلّق» و اگر از ميان سند، حلقهاى فرو افتاده باشد، «مُنقطع» است و اگر در حلقه منتهى به معصوم عليهالسلام، گسستگى باشد، «مُرسَل» نام دارد.
گفتنى است اگر فاصله چندان زياد باشد كه احتمال ناپيدايى دستِ كم دو حلقه وجود دارد، حديث را مُعضِل مىنامند؛ زيرا بازآفرينى و يافتن همه حلقههاى چنين سندى، مشكل است. ملاك نامگذارى در سه گونه پيشينِ، جا و محلّ گسستگى سند بود؛ امّا در حديث مُعضِل، به شمارِ تعداد افتادگىهاى موجود در سند، نظر شده است؛ يعنى اگر دو حلقه پشت سر هم، يا بيشتر از سندى افتاده باشند، خواه از ابتداى سند، وسط يا انتهاى آن، مُعضِل ناميده مىشود.۱ براى نمونه، در سندهاى دو روايت زير، فاصله بسيارى ميان راوى و معصوم وجود دارد و وجود چند حلقه ديگر براى اتّصال زنجيره راويان به معصوم، ضرور است:
روايت اول:
عَلِى بنُ إِبراهِيمَ، عَن أبِيهِ عَنِ ابنِ أبِى عُمَيرٍ، عَن حَفصِ بنِ البَختَرِى رَفَعَهُ قالَ: كانَ أمِيرُالْمُؤِنِينَ عليهالسلام يَقُولُ: «رَوِّحُوا أنفُسَكُم بِبَدِيعِ الحِكمَةِ فإنَّها تَكِلُّ كَما تَكِلُّ الأبدانُ.۲
على بن ابراهيم از پدرش از ابن ابى عمير از حفص بن بخترى كه سندش به معصوم عليهالسلام رسانده است، گويد: امير مؤمنان عليهالسلام مىفرمايد: «با حكمت تازه، جانهايتان را استراحت بدهيد؛ چرا كه جانها، همانند بدن، خسته مىشوند».