امّا رواياتى دالّ بر استحباب وضو پس از خروج مذى داريم كه به احتمال فراوان، موجب شده يعقوب بن يقطين، از امام كاظم عليهالسلام، در باره وظيفه شخصى كه در حال نماز، از او مَذْى خارج مىشود، بپرسد:
سَأَلتُ أَبَا الحَسَنِ الرِّضَا عليهالسلام عَنِ الرَّجُلِ يُمذِى وَ هُوَ فِى الصَّلاَةِ ؛ مِن شَهوَةٍ أَو مِن غَيرِ شَهوَةٍ؟ قَالَ: المَذىُ مِنهُ الوُضُوءُ.۱
از امام رضا عليهالسلام در باره مردى كه در حال نماز، بدون شهوت يا با شهوت، مَذْى خارج مىكند، پرسيدم كه چه حكمى دارد؟ فرمود: «مَذْى، وضو دارد».
اگر پاسخ امام عليهالسلام را به گونه خبرى معنا كنيم، نتيجهاش ناقض بودن مَذْى براى وضوست؛ امّا از آنجا كه اين برداشت، با روايات و فتاوى مشهور شيعه متعارض است، شيخ طوسى مىگويد: مىتوان جمله را تعجّبى، نه اخبارى خواند. گويى به دليل شهرت مسئله كه خروج مَذْى، اعاده وضو را واجب نمىكند، امام عليهالسلام، با شگفتى از راوى پرسيده است: «اين، چيزى است كه موجب وضو گردد؟!».۲
گفتنى است شيخ طوسى، تقيّه را نيز محتمل دانسته است؛ زيرا بيشتر اهل سنّت، بر اين باورند كه وضو با خروج مَذْى، نقض مىشود. شيخ حرّ عاملى نيز هر دو احتمال تقيّه و استفهام انكارى را موجّه دانسته است.۳
ج ـ آسيبهاى سندى
حديث، تركيبى از سند و متن است و برخى آسيب ها، مانند تصحيف و قلب و درج، دامنگير هر دو بخش مىشوند و برخى، ويژه يك بخشاند. آسيبهاى ويژه سند حديث، به دو دسته قابل تقسيماند: دسته نخست، مربوط به راويان و رجال واقع در سند و دسته دوم، در باره چگونگى ارتباط و اتّصال راويان با يكديگر است.