85
شناخت نامه حدیث - جلد دوم

تأويل حديث، دست زد و راه را بر مجازگويى گشود و از ردّ زودهنگام حديث، دست كشيد.

۳ / ۶. معيار ششم: علم قطعى

مقصود از علم، دستاوردهاى قابل اطمينان بشر در همه زمينه‏ها، بويژه علوم تجربى است ؛ دستاوردهايى كه قطعيت دارند، يا به اندازه‏اى مطمئن‏اند كه به احتمال خلاف در آنها توجّهى نمى‏شود. اين شرط كه براى همه معيارها لازم است، در علم به سادگى به دست نمى آيد و با مشكل خطاپذيرى، همراه هميشگى دانش‏هاى بشر، رو به روست. بيشتر پژوهش‏هاى علمى، بويژه تجربى، بر اساس فرضيه‏هايى شكل مى‏گيرند كه در فرايند تكرار و تجربه فراوان و به شيوه استقرايى، از درستى آن، مطمئن مى‏شويم. اين فرضيه‏ها، پيش از تجربه، ابطال‏پذير و تكرارپذيرند، و گر نه به مرحله آزمايش درنمى‏آيند.

اين دو نكته، يعنى روش استقرايى و ابطال‏پذيرى، فرضيه‏ها را در برابر مصداق‏هاى نوپديد و يا موارد تجربه و تكرار نشده باقى مانده، آسيب‏پذير مى‏كند ؛ زيرا هميشه ممكن است با آزمايش فرضيه در فرد جديد، پاسخى ديگر بگيريم. از اين رو، بايد قرينه‏هاى ديگر را افزود تا به اطمينان عقلايى لازم براى نقد حديث، دست يافت. اگر چه ممكن است اين معيار نتواند به صورت هميشگى، مجعول بودن حديثى را نشان دهد، امّا مى‏تواند در موارد مخالفت حديث با آن، از اطمينان ما به حديث بكاهد و اعتماد ما را بر آن در مقام عمل، سلب كند. حفظ اعتدال، در برابر اعتماد افراطى به علم و ناديده گرفتن تفريطى دستاوردهاى علمى، نياز اعتبار اين معيار است.

گفتنى است كه علم نيز به سان عقل و حس، به دليل واقع‏نمايى، تنها مى‏تواند از ره‏گذر رودررو قرار دادن حديث با واقعيت خارجى، درستى و نادرستى آن را نشان دهد. از اين رو، در احكام فقهى، اعتباريات شارع و احكام تعبّدى دين، كارآمد


شناخت نامه حدیث - جلد دوم
84

حديث بازگو كننده واقع خارجى باشد. حس نيز با همان محدوديت‏هاى عقل، رو به روست و توان سنجش احاديث فراعقلى، اعتبارى و فقهى را ندارد. به دليل اين مشابهت، تنها به ذكر يك نمونه مشهور، بسنده مى كنيم. حديث آفرينش حوّا از دنده چپ آدم عليه‏السلام را پيشوايان و عالمان شيعه، رد كرده‏اند ؛ امّا اين متن و ردّ آن را با حس، كارى نيست، بلكه نتيجه گرفته شده از آن با حس، مخالفت دارد. به استناد برخى متون، چون اين يك دنده مصرف شده است، مرد در سمت چپش يك دنده كمتر از سمت راستش دارد. اين متون، در تعداد دنده‏هاى مرد نيز اضطراب دارند و از اعداد هفت، هشت، نُه و اعداد ديگر نام برده‏اند، در حالى كه با يك شمارش ساده و نيز تشريح بدن يا راديوگرافى، مى‏توان در هر دو سوى بدن مردان، دوازده دنده به طور مساوى يافت. شيخ صدوق، يكى از اين روايت‏ها را نقل و رد كرده و سپس توجيهى آورده است:۱

سكونى از امام صادق عليه‏السلام و او از پدرش نقل مى‏كند كه امام على عليه‏السلام به خُنثا، ارث مى‏داد [و براى تعيين سهمش] دنده‏هايش را مى‏شمرد. اگر دنده‏هايش يكى كمتر از دنده‏هاى زنان بود، سهم مردانه به او مى‏داد ؛ زيرا مردان از زنان، يك دنده كمتر دارند، چون حوّا از آخرين دنده سمت چپ آدم، آفريده شد و از اين رو، يك دنده از دنده‏هاى مرد، كم شد.۲

نكته. در احاديث مخالف با حس نيز مى‏توان در صورت پذيرش ذوق سليم، به

1.توجيه صدوق رحمه‏الله چنين است: «إنّ حوّاء خلقت من فضلة الطّينة الّتى خلق منها آدم وكانت تلك الطّينة مبقاة من طينة أضلاعه لا أنّها خلقت من ضلعه بعد ما أكمل خلقه فأخذ ضلعٌ من أضلاعه اليسرى فخلقت منها ؛ حوّا از فزونى گل آدم آفريده شد. اين گل براى خلقت دنده‏هاى حضرت آدم بود كه اضافه آمد، نه اينكه دنده‏اى از دنده‏هاى چپ بدن حضرت آدم را كم بگذارند و از آن، حوّا را بيافرينند» كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۴ ص ۳۲۶ .

2.كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۴ ص ۳۲۶ ح ۵۷۰۲ : «وَ رَوَى السَّكُونِى عَن جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عَن أَبِيهِ أَنَّ عَلِى بنَ أَبِى طَالِبٍ كَانَ يوَرِّثُ الخُنثَى فَيعُدُّ أَضلاَعَهُ فَإِن كَانَت أَضلاَعُهُ نَاقِصَةً مِن أَضلاَعِ النِّسَاءِ بِضِلعٍ وَرَّثَ مِيرَاثَ الرَّجُلِ لِأَنَّ الرَّجُلَ تَنقُصُ أَضلاَعُهُ عَن ضِلعِ النِّسَاءِ بِضِلعٍ لِأَنَّ حَوَّاءَ خُلِقَت مِن ضِلعِ آدَمَ القُصوَى اليسرَى فَنَقَصَ مِن أَضلاَعِهِ ضِلعٌ وَاحِدٌ» .

  • نام منبع :
    شناخت نامه حدیث - جلد دوم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری با همکاری جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1397
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1277
صفحه از 501
پرینت  ارسال به