81
شناخت نامه حدیث - جلد دوم

مى‏يابد. مقصود از اين ادراك‏هاى غيرمستقل، لوازم عقلانى و روشن گزاره‏هايى هستند كه عقل، درستى و انتساب آنها را به دين، پذيرفته است. براى نمونه، اگر حديثى بر وجوب كارى مانند نماز در زمانى مخصوص دلالت داشت، ديگر نمى‏توان اعتبار حديث ديگرى كه خوابيدن، يا بى‏كار نشستن در آن زمان را جايز مى‏داند، پذيرفت، يا نمى‏توان در فرض پذيرش وجوب نماز و مشروط بودن آن به طهارت، حديثى را پذيرفت كه ما را از به دست آوردن وسايل طهارت، منع مى‏كند.۱

به ديگر سخن، عقل، از تركيب داشته‏هاى دينى و قواعد فرض شده و پذيرفته شده خود، به آسانى به نتايجى دست مى‏يابد و مى‏تواند آنها را معيارى براى سنجش ديگر گزاره‏هاى دينى قرار دهد. اين ويژگى، مختصّ داشته‏هاى دينى نيست و عقل، بديهيات و قواعد خود را با بسيارى از داده‏هاى ديگر، مانند داده‏هاى تجربى و حسّى تركيب مى‏كند و از آنها در بناگذارى دانسته‏ها و يا نقد داده‏ها سود مى‏برَد. مرز اين گستردگى در كاربرد، همان همگانى و فهميدنى بودن و تصديق عمومى است كه اگر چنين نشود و تنها پذيرفته عالمان علمى ويژه باشد، به دايره كاربردى عقل در سنجش آموزه‏هاى دينى درنمى‏آيد.

نكته. گفتنى است گاه دريافت‏هاى عقلى ما، قطعيت و اطمينان لازم را براى رد برخى احاديث ندارند، بويژه هنگامى كه حديث سند صحيحى دارد، امّا محتواى آن ديرياب باشد و تضادّ آن با عقل به سادگى فهميده نشود. در اين‏گونه موارد، بايد با گردآورى نشانه‏هاى گوناگون، حديث را به اعتبار يا بى‏اعتبارى نزديك كنيم و اگر در اين كوشش ناموفّق مانديم، از حكم قطعى به جعل، خوددارى ورزيم و آن را بسته به مقدار روشنى مخالفت عقل، دور از ذهن و غريب شماريم. در اين صورت، ممكن است حديث با ظهور نشانه‏هاى ديگر به سراى اعتبار در آيد، هر چند اكنون معتبر نيست و لزوم عمل ندارد ؛ زيرا با توجه به مخالفت اجمالى با عقل،

1.اين بحث را مى‏توانيد به تفصيل در مبحث غير مستقلاّت عقلى در دانش اصول فقه بنگريد .


شناخت نامه حدیث - جلد دوم
80

الهى، يا حتّى كيفيت بهشت و دوزخ، همه در بخش ناديده جهان هستى، غيب و ملكوت، جاى مى‏گيرند و عقل عادى بشر، به دليل در اختيار نداشتن ابزار دستيابى به آن، جز از راه نقل و برخى شهودهاى حقيقى راهى به آنها ندارد. در اين‏جا، عقل، قادر به كشف واقع بيرونى نيست تا تصوير برگرفته از آن را به عنوان معيار سنجش يك كاشف ديگر، مانند حديث، به كار ببرد. به ديگر سخن، اختلاف در اين‏جا ميان دو كشف و دو آگاهى نيست ؛ بلكه ميان آگاهى و ناآگاهى است و عقل در اين‏جا دريافتى ندارد، تا حديث را با آن بسنجيم، نه آن كه دريافتى باشد، ولى اعتبار كافى براى سنجيدن حديث با آن، نداشته باشد. همين ملاك در احاديثى كه تنها يك اعتبار و قرارداد شرعى هستند، جارى است ؛ زيرا در برخى احاديث فقهى كه تابع قرارداد و اعتبار شارع هستند، واقعِ خارجى وجود ندارد تا عقل به آن دست يابد و آن گاه به مقايسه حديث با واقع ادراك شده بپردازد. اين‏گونه احاديث، دستورها، يا قانون‏هايى هستند كه عمل و چگونگى ارتباط انسان را تعيين مى‏كنند و هر چند ممكن است يك واقعيت خارجى را در پشتوانه خود داشته باشند، امّا به ارائه آن نيازى ندارند. از اين رو، در ظاهر، واقعيت آشكارى در دسترس ما نيست تا آن را كشف كنيم و حديث را با آن بسنجيم. براى نمونه، ما نمى‏دانيم و شايد نيازى هم نباشد كه بدانيم چرا نماز مغرب سه ركعت قرار داده شده است و چهار يا پنج ركعت نيست، يا چرا بايد حمد را در قرائت نماز بر سوره ديگر، مقدّم بداريم؟

۳ / ۴ ـ ۲. توسعه كاربرد عقل

بديهيات عقلى، مسلّمات و مقبولات پذيرفته شده همه خردمندان، مانند درستى و زيبايى عدل، زشتى و بدى ستم، يا نادرستى كيفر دادن بر خطايى كه نسبت به آن آگاهى و هشدارِ شايسته داده نشده است (قُبح عِقاب بِلا بيان)، مسلّماً جزء معيار عقل و وسيله سنجش حديث هستند. امّا عقل، به عنوان يك معيار، از اين هم فراتر مى‏رود و افزون بر آنچه گذشت، به برخى ادراك‏هاى تبعى و غير استقلالى نيز گسترش

  • نام منبع :
    شناخت نامه حدیث - جلد دوم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری با همکاری جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1397
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1354
صفحه از 501
پرینت  ارسال به