از ميان احاديثى كه عقل را بهترين هديه خدا به انسان، معيار ارزشگذارى او و نخستين پايه قوام آدمى، پيامبر و حجّت درونى او و راهبر بشر به سوى حقيقت و مرجع تشخيص و داورى ميان حقّ و باطل، دانسته است،۱ تنها به چند حديث كه با بحث ما ارتباط مستقيم دارند، مىپردازيم. نخست، سخن امام كاظم عليهالسلام به هشام بن حكم است كه مىفرمايد:
اى هشام! خدا بر مردم، دو حجّت دارد: حجّت بيرونى و حجّت درونى. امّا حجّت بيرونى، فرستادگان الهى، پيامبران و امامان هستند و حجّت درونى، عقلهايند.۲
روشن است كه پس از ختم نبوّت و در روزگار غيبت، از ظهور معصومان عليهمالسلام محروم هستيم، تنها حجّت باقى مانده، روايات ايشان و عقل است. گفتنى است آموزههاى منسوب به معصومان را نيز بايد با عقل سنجيد و اين، حتّى در روزگار ظهور امامان عليهمالسلام و به گاه وجود مدّعيان دروغين امامت نيز جارى بوده است. حديث ابن سكّيت، از راويان دانشمند، اديب و اصحاب خاصّ امام جواد و امام هادى عليهماالسلام، تأييد كننده اين نكته است. امام هادى عليهالسلام، در پاسخ به او كه از حجّت بر مردمان پرسيده بود، مىفرمايد:
حجّت كنونى بر مردمان، عقل است كه بدان، راستگو بر خدا را از دروغگوى بر