71
شناخت نامه حدیث - جلد دوم

«خداوند و پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود».۱

پيشوايان شيعه، تمسّك به سنّت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله را از شرط‏هاى اصلى فقاهت دانسته و مخالفت با آن را كفر شمرده‏اند.۲

گفتنى است اين معيار، متأخّر از قرآن است و هنگامى به كار مى‏آيد كه حديث، از صافى ناسازگارى با قرآن، گذشته باشد. برخى احاديث دعوت كننده به كاربرد اين معيار، خود بر اين ترتيب، گواهى مى‏دهند:

پس، آنچه در كتاب خدا از حلال يا حرام بود، از حديثِ موافق آن، پيروى كنيد و آنچه را در كتاب نبود، بر سنّت پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله عرضه داريد.۳

فقيهان و محدّثان، پس از مقايسه روايت با ديگر روايات يك موضوع، اگر آن را همخوان و سازگار با آنها مى‏يافتند، يا به جمع عرفى ميان آن و ديگر احاديث دست مى‏يافتند، بدان، عمل مى‏كردند و اگر چنين نمى‏شد، آن را شاذّ و نادر خوانده، از دايره اعتبار، خارج مى‏ساختند. يك نمونه، روايات كافى و ديگران درباره مطلاق بودن امام حسن عليه‏السلام است كه به گونه روشنى در تضاد با مكروه و مبغوض بودن طلاق و خلاف سيره پيامبر و اهل بيت او در پرهيز از اين مبغوض الهى است۴.

صورت‏بخشى فقيهان به اخبار مستفيض و هماهنگ، ذيل عنوان قواعد اصولى و فقهى، كاربرد اين معيار را گسترش داده است. فقيهان، از ره‏گذر قاعده‏مند كردن فقه و به دست دادن مضمون مشترك روايات گوناگون در قالب اصول و قاعده‏هاى فقهى، احاديث نادر را با آنها سنجيده و گاه به ردّ آنها حكم داده‏اند. اين شيوه، منحصر به دوره‏اى خاص، يا فقيهان پيرو مسلك اصولى و اجتهادى نبوده است. براى نمونه، فقيهى مانند محدّث بحرانى نيز از قاعده مسلّم و سنّت قطعى در نماز قصر، سود

1.ر . ك : ح ۵۳۴ .

2.ر . ك : ح ۱۰۶ .

3.ر . ك : ح ۷۴۰ .

4.اين روايات در بيانى مستقل در همين كتاب، نقد و ردّ شده‏اند ر . ك : ص ۳۳۹ .


شناخت نامه حدیث - جلد دوم
70

حكم پس از فقدان پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، به سنّتِ مقبول همگان، سرايت مى‏يابد. حديث ثقلين، با معرّفى عترت پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به عنوان هم‏تراز قرآن، اعتبار اين معيار را به سيره و سخنان عترت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، گسترش مى‏دهد و امامان شيعه نيز به صراحت، سخن و كردار خود را برگرفته از سيره پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مى‏دانند و احاديث خود را گزارشگر سنّت ايشان مى‏شمارند. در حديثى مُستَفيض كه هشام بن سالم، حمّاد بن عثمان و غير ايشان نقل كرده‏اند، امام باقر عليه‏السلام و امام صادق عليه‏السلام، حديث خود و پدرانشان را حديث پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله و خدا مى‏دانند۱ و سخنان خود را نه رأى شخصى كه مستند به قرآن و سنّت دانسته‏اند.۲ امامان عليهم‏السلام، به پيروى از سنّت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، پاى‏بند بوده و به صراحت گفته‏اند:

زيرا ما چيزى را كه پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله اجازه نداده است، اجازه نمى‏دهيم و خلاف فرمان پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله هم فرمان نمى‏دهيم.۳

آنان، بر اعتبار سنّت نبوى، تأكيد ورزيده و از پذيرش حديث مخالف با قرآن و سنّت، نهى كرده‏اند.

امام صادق عليه‏السلام فرموده است:

حديثى را كه به ما نسبت داده مى‏شود، نپذيريد، مگر آنچه با قرآن و سنّت موافق باشد يا شاهدى از احاديث پيشين ما بر آن بيابيد؛ زيرا مغيرة بن سعيد ـ كه خدا لعنتش كند ـ، در كتاب‏هاى اصحاب پدرم، احاديثى را داخل كرد كه پدرم نفرموده بود. از خدا، پروا كنيد و آنچه را به ما نسبت داده مى‏شود و مخالف گفته خداى متعال و سنّت پيامبر ماست، نپذيريد كه ما چون حديث بگوييم، مى‏گوييم:

1.ر . ك : ح ۱۷۰ و ۱۷۳ .

2.ر . ك : ح ۱۷۵ و ح ۶۶ .

3.ر . ك : ح ۷۴۰ .

  • نام منبع :
    شناخت نامه حدیث - جلد دوم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری با همکاری جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1397
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1522
صفحه از 501
پرینت  ارسال به