ستمگران،۱ براى ردّ اطاعت از حاكمان فاسد و ظالم، كافى اند.۲
گستره كاربرد معيار قرآن
تبيين گستره كاربرد معيار موافقت با قرآن، نيازمند موشكافى معناى موافقت است.آيا منظور از موافقت، يافتن مضمون حديث در قرآن است يا همين كه مضمون حديث، مخالفتى با قرآن نداشت، كافى است، هر چند آيهاى را موافق مضمون حديث نيافتيم؟ به ديگر سخن، در سنجش حديث با قرآن، ما تنها دو حالت موافقت و مخالفت داريم يا سه حالت موافقت، مخالفت و نه موافق و نه مخالف؟ و در فرض تصوّر حالتهاى سهگانه، دسته سوم به دسته موافق با قرآن، ملحق مىشود، يا به مخالف آن و يا اين كه دسته سوم با قرآن، سنجيده نمىشوند و به معيار ديگرى نيازمنديم؟
در اينجا مىتوان دو گونه، پاسخ داد: يكى اينكه بگوييم: مخالفت نداشتن حديث با قرآن، براى اعتبار آن، كافى نيست، بلكه بايد آيه يا آياتى در تأييد حديث بيابيم تا بتوانيم آن را معتبر شماريم. در اين صورت، دسته سوم احاديث، يعنى احاديث نه موافق و نه مخالف را مخالف با قرآن، قلمداد و رد مىكنيم. پاسخ ديگر اين كه احاديث دسته سوم را به دليل مخالفت نداشتن با قرآن، قابل اعتبار بدانيم و براى نقدش از معيار ديگرى استفاده كنيم. اگر بخواهيم بر دو دسته بودن، پا بفشريم، بايد دسته سوم را به دسته اوّل ملحق سازيم و منظور از موافقت را مخالفت نداشتن بدانيم.
ما با تقسيم سهگانه، موافق هستيم. از اين رو، احاديث نه موافق و نه مخالف را در زمره احاديث مخالف نمىآوريم و مىگوييم: اگراعتبار حديث را در گروى موافقت با قرآن به شكل يافتن مضمون حديث در قرآن بدانيم، در اين صورت، حديث،