أَحْسَنَهُ»،۱ همواره به نقد حديث، سفارش كردهاند. امام باقر عليهالسلام، آيه «فَلْيَنظُرِ الاْءِنسَنُ إِلَى طَعَامِهِ»۲ را بر دانش برگرفته از ديگران، تطبيق داده و بدينسان، سنّت نقد را به قرآن، مستند ساخته است.۳ امام صادق عليهالسلام، بر جلوگيرى از ورود خوراك آلوده به جان، تأكيد ورزيده و هشدار داده است:
بنگريد علمتان را از كه مىگيريد. در ما اهل بيت، هميشه عادلانى هستند كه تحريف غاليان و بدعتهاى باطلگرايان و تفسيرهاى نادرست جاهلان را دور مىسازند.۴
آغاز حديث، بر دقّت در منابع و مآخذ معرفت دينى، تأكيد مىورزد و دنباله آن، نقد محتوايى و دور كردن تحريف از عرصه حديث را از رسالتهاى امامان عليهمالسلام برمىشُمَرد. راويان و عالمان شيعى نيز اين شيوه را پى گرفتند و افرادى مانند زُراره، يونس بن عبد الرحمان، شيخ مفيد و سيّد مرتضى، در اين عرصه درخشيدند.۵
۲. گونههاى نقد حديث
حديث، از دو بخش سند و متن، تشكيل شده و اعتبارسنجى حديث، وابسته به نقد سند و متن آن است. از اين رو، با اندك تسامح،۶ مىتوان نقد حديث را به دو گونه نقد سندى و نقد متنى، تقسيم كرد.
هر يك از اين دو نقد، شيوهها و قواعدى دارند كه نقد كارا و درست را از نقدهاى نابهجا، جدا مىسازند. در اينجا نشانههاى مربوط به سند و مأخذ حديث را در «نقد
1.«پس بشارت ده به آن بندگان من كه به سخن، گوش فرامىدهند و بهترين آن را پيروى مىكنند» زمر : آيه ۱۷ و ۱۸ .
2.«انسان بايد به غذاى خويش [و آفرينش آن] بنگرد!» عبس : آيه ۲۴ .
3.الكافى : ج ۱ ص ۵۰ ح ۸ .
4.ر . ك : ح ۱۹۰ .
5.ر . ك : ص ۹۷ فصل نهم : عرضه حديث ، رسائل الشريف المرتضى : ج ۱ ص ۴۰۹ .
6.تسامح ، از آن روست كه نقد درست و يا كامل حديث ، حاصل مجموع نقد سند و متن است . پس نقد سند و نقد متن ، اجزاى تشكيلدهنده نقد هستند ، نه اقسام آن .