۸۸۸.امام على عليهالسلام ـ در سفارش به پسرش حسن عليهالسلام ـ: چه سخن حكيمانهاى جامعتر از اين كه: آنچه براى خود مىپسندى، براى مردم بپسند و آنچه براى خود ناخوش مىدارى، براى آنها هم ناخوش دار.
۸۸۹.معانى الأخبارـ به نقل از شُرَيح بن هانى ـ: امير مؤمنان عليهالسلام، از فرزندش حسن عليهالسلام پرسيد: «عقل به چه معناست ؟».
حسن عليهالسلام گفت: اين كه دلت، آنچه را به آن سپردى، نگه دارد.
پرسيد: «دورانديشى چيست ؟».
پاسخ داد: منتظر فرصت باشى و به محض امكان داشتن، عمل كنى.
پرسيد: «بزرگوارى، يعنى چه ؟».
پاسخ داد: تحمّل كردن خسارتها و بنيان نهادن بزرگىها.
پرسيد: «بزرگى چيست ؟».
گفت: برآوردن خواسته خواهنده و بخشيدن دستاورد.
پرسيد: «شُح (بخل بسيار داشتن)، يعنى چه ؟».
پاسخ داد: [اين كه بخشش] كم را هم اسراف ببينى و انفاق را تلف شده. پرسيد: «شرمندگى در چيست؟» پاسخ داد: در پى اندك رفتن و چيز كم را نبخشيدن. پرسيد: «تكلُّف (به زحمت، چيزى را عهدهدار شدن)، يعنى چه ؟». گفت: اعتماد به كسى كه تو را ايمن نمىكند و توجّه به آنچه به كارَت نمىآيد. پرسيد: «جهل (نابخردى)، چه معنايى دارد ؟». پاسخ داد: به شتابْ جَستن براى استفاده از فرصت، پيش از فراهم كردن امكانات و خودددارى از پاسخدهى. در بسيارى از جاها، بهترين ياور، سكوت است، هر چند سخنور باشى.
سپس امام على ـ كه درودهاى خدا بر او باد ـ، رو به فرزند ديگرش حسين عليهالسلام كرد و به او فرمود: «پسر عزيزم ! سروَرى، يعنى چه ؟». پاسخ داد: احسان به خويشان و تحمّل جزاى جنايت ديگران. پرسيد: «بىنيازى، به چه معناست ؟». پاسخ داد: كمىِ آرزوهايت و خشنودى به آنچه كفايتت مىكند. پرسيد: «نادارى (فقر)، يعنى چه ؟». پاسخ داد: طمع داشتن [به ديگران] و نااميدى شَديد. پرسيد: «پَستى، يعنى چه ؟». پاسخ داد: اين كه انسان، خودش را حفظ كند و عائلهاش را وا سپارد. پرسيد: «پردهدرى، يعنى چه ؟». پاسخ داد: دشمنى كردن با فرمانروايت و نيز با كسى كه بر زيان و سود رساندن به تو تواناست.
سپس امام على عليهالسلام به حارث اَعوَر، رو كرد و گفت: «اى حارث ! اين حكمتها را به فرزندانتان بياموزيد كه [مايه] فزونى در عقل و دورانديشى و نظر [درست داشتن]است».