داستانسرايى و منبر وعظ و ارشاد پيش از خطبههاى نماز جمعه، بستر گسترش آن را فراهم كرد۱. پس از وفات بسيارى از ياران راستين پيامبر صلىاللهعليهوآله و شهادت امام على عليهالسلام و سيطره اُمويان، بازار حديثسازى رونق گرفت و احاديث نادرستى درباره فضائل صحابيان و نكوهش علويان و اهل بيت عليهمالسلام و باورهايى مانند جبر و تقدير و... جعل و نشر شدند.۲ نجاشى نيز از كتابى با عنوان «توليدات بَنى اُميّة فى الحديث»، نوشته ثبيت بن محمّد نام بُرده است كه اين نكته را تأييد مىكند.۳
حديثسازى، پس از معاويه نيز ادامه يافت. روايت زير، اين وضعيت را در روزگار يزيد بن معاويه، نشان مىدهد. فردى به نام عبد اللّه هاشمى از امام صادق عليهالسلام مىپرسد: «چرا توده مردم روز عاشورا را روز بركت مىنامند؟». امام عليهالسلام مىفرمايد:
هنگامى كه حسين عليهالسلام كشته شد، مردم در شام، خود را به يزيد، نزديك ساختند و براى او حديث مىساختند و جايزه مىگرفتند و از جمله چيزهايى كه براى او ساختند، در باره روز عاشورا بود كه آن را مبارك خواندند تا مردم را از گريه و بىتابى و غم و مصيبت به سوى شادى و شادمانى و جشن و سرور بكشانند، خدا ميان ما و ايشان، داورى كند.۴
با وجود اين اسناد و دلايل ديگر، برخى حديثپژوهان معاصر، مانند ابو شهبه، ابو زهره و عمر فلاته، روزگار اوج، يا آغاز پيدايش جعل را زمانهاى ديگرى دانستهاند، امّا كمتر اسناد مقبولى به دست دادهاند و بيشتر به تحليلهاى تاريخى و اصل نامقبول «عدالت همگانى صحابيان»، تمسّك كردهاند.۵
1.در روزگار خلافت عمر، تميمِ بن اوس دارى، از مسيحيانِ تازهمسلمان، از خليفه اجازه گرفت تا به وعظ و ارشاد مردم بپردازد. او به تدريج، برخى داستانهاى امّتهاى پيشين را نيز در سخنان خويش آورد و بدينسان، قصّهگويى رسميت يافت و راه براى ورود آنچه اكنون «اسرائيليات» ناميده مىشود، باز شد ر . ك : كنز العمّال : ج ۱۰ ص ۲۸۱ (باب «القصاص» .
2.ر . ك : ح ۷۷۶ .
3.ر . ك : رجال النجاشى : ج ۱ ص ۲۹۳ ش ۲۹۸ .
4.ر . ك : ح ۸۲۸ .
5.آراى اين افراد، در قالب سه نظريه، بيان و نقد شده است ر . ك : وضع و نقد حديث : ص ۵۱ ـ ۶۲ .