فضائل و بركات آن وجود دارند،۱ نشان مىدهد كه فلسفه اين عمل عبادى، تنها اعلام وقت نماز نيست ؛ بلكه آثار فردى، اجتماعى، دنيوى و اخروى فراوانى بر آن مترتّب است. بدين سان، آيا مىتوان باور كرد كه همه اين حكمتها و بركات، به دنبال رؤياى عبد اللّه بن زيد، پديد آمده باشند و يا اين كه پيامبر صلىاللهعليهوآله، فلسفه اذان را مىدانسته، ولى از خودِ اذان، بىاطّلاع بوده است؟!
۳. تكذيب از سوى اهل بيت عليهمالسلام
خاندان پيامبر عليهمالسلام، افزون بر اين كه تأكيد مىكنند منشأ اذان، وحى است، به صراحت و با شدّت، رواياتى را كه آغاز تشريع آن را مستند به رؤيا كردهاند، تكذيب نموده و آن را با ايمان به نبوّت پيامبر صلىاللهعليهوآله، ناسازگار دانستهاند. اين، در حالى است كه اگر هيچ دليلى جز تكذيب اهل بيت عليهمالسلام در اين باره وجود نداشت، براى اثبات نادرستى و مجعول بودن اين روايات، كافى بود ؛ چرا كه: «أهل البيت أدرى بما فى البيت ؛ اهل خانه، به درون خانه آگاهترند».
گفتنى است كه نه تنها اهل بيت عليهمالسلام، بلكه افرادى مانند محمّد ابن حنفيّه نيز به بطلان اين روايات، تصريح كردهاند. برهان الدين حلبى، از ابو العلا روايت كرده است كه:
به محمّد ابن حنفيّه گفتم: براى ما حديث مىشود كه منشأ اين اذان، رؤيايى بود كه مردى از انصار در خوابش ديد. محمّد ابن حنفيّه، از اين سخن، به شدّت وحشت كرد و گفت: شما در باره چيزى كه در ميان احكام اسلام و مقرّرات دينتان يك اصل است، مىگوييد كه منشأش رؤيايى بوده كه يكى از انصار در خوابش ديده است، [آن هم چيزى] كه احتمال راست و دروغ دارد و ممكن است كه از شمارِ خوابهاى پريشان باشد؟!
گفتم: اين حديث در ميان مردم، به شدّت رايج است.