أبو الصامت: سَمِعتُ أبا عَبدِ اللّه عليهالسلام يَقول: إنَّ مِن حَديثَنا ما لا يَحتَمِلُهُ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ ولا نَبِيٌّ مُرسَلٌ و لا عَبدٌ مُؤمِنٌ قُلتَ فَمَن يَحتَمِلُهُ؟ قالَ: نَحنُ نَحتَمِلُهُ.۱
اين حديث نيز بر پايه معنا و وجه جمعِ ارائه شده، قابل تبيين است. آرى. برخى معارف شهودى، تنها از يك امام به امامى ديگر، قابل انتقال هستند، امرى كه در ديدگاه شيعه، بخشى از ودائعِ امامت، خوانده مىشود. گفتنى است حديث ياد شده، همسو با بخشى از سخن بلند امام على عليهالسلام به كميل است، آنجا كه مىفرمايد:
به خدا سوگند، اينان، كمْشمارند و در پيش خدا، با ارزشتريناند. خداوند، به وسيله اينان، حجّتها و نشانههاى خود را نگه مىدارد تا آنها را به همگنان خويش بسپارند و در دل كسانى همچون خود بكارند. دانش، حقيقت بينايى را بر آنان، تابانده است و آنان، روح يقين را دريافتهاند... آنان جانشينان خدا در زمينش و حجّتهاى او بر بندگانش و مناديان دينش هستند.۲
حديث نادر ديگر در باره خمس است. صفّار از ابوحمزه ثُمالى نقل مىكند كه او، «آيه خمس» را بر امام باقر عليهالسلام مىخواند و امام عليهالسلام فرمود:
آنچه از آنِ خداست، براى پيامبر اوست و آنچه از آنِ پيامبر خداست، براى ماست». سپس فرمود: «خداوند، بر مؤمنان آسان گرفته كه پنج درهم روزىشان كند و آنها، يك درهم را براى خدايشان قرار دهند و چهار درهم را حلال بخورند... اين، از احاديث سخت و دشوار ماست. جز كسى كه قلبش به ايمان آزموده شده باشد، به آن عمل نكرده و بر آن، پايدارى نمىكند.۳
اين حديث، تنها مؤمنِ آزموده را استثنا كرده و حصرش گسترده است، امّا مضمون آن، نه از كمالات وجودى است، نه از زمره معارف سنگين و دشوار.