۸۳۴.سنن ابن ماجةـ به نقل از عبد اللّه بن زيد ـ: پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله در برنامه داشت كه [براى نماز]بوق زده شود و دستور داد زنگ (ناقوس) بسازند. ناقوس در خواب به عبد اللّه بن زيد، نشان داده شد. عبد اللّه مىگويد: در خواب، مردى را ديدم با دو لباس سبز كه ناقوس با خود مىبُرد. به او گفتم: بنده خدا ! اين ناقوس را مىفروشى؟ گفت: مىخواهى چه كارش كنى؟ گفتم: با آن به نماز، فرا مىخوانم. گفت: نمىخواهى بهتر از اين را نشانت دهم؟ گفتم: آن چيست؟ گفت: مىگويى: اللّه اكبر، اللّه اكبر....
۸۳۵.المستدرك على الصحيحينـ به نقل از سفيان بن ليل ـ: چون فرجام كار حسن بن على عليهالسلام و معاويه به آنجا رسيد كه رسيد (پيمان صلح، بسته شد)، در مدينه نزد امام عليهالسلام رفتم، در حالى كه ميان يارانش نشسته بود.... در حضور ايشان، از اذان، سخن به ميان آورديم.
يكى از ما گفت: آغاز اذان، خوابى بود كه عبد اللّه بن زيد بن عاصم، ديده بود.
حسن بن على عليهالسلام فرمود: «شأن اذان، بالاتر از آن است. اذان را جبرئيل عليهالسلام در آسمان گفت و هر جمله[ى آن] را دو بار گفت و آن را به پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله تعليم داد و در اقامه، هر جمله[ى آن] را يك بار گفت و آن را نيز به پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله آموخت».