۸۲۰.تاريخ بغدادـ به نقل از ابو سعيد عقيلى كه از شاعران و ظريفان بود ـ: هنگامى كه هارون الرشيد به مدينه آمد، برايش گران آمد كه با قباى سياه و كمربند، از منبر پيامبر صلىاللهعليهوآله بالا رود. ابو البخترى [براى جرئت بخشيدن به هارون] گفت: جعفر بن محمّد عليهالسلام از پدرش برايم نقل كرد كه جبرئيل نزد پيامبر صلىاللهعليهوآله آمد، در حالى كه قبايى به تن داشت و كمربندى خنجردار به كمر بسته بود. معافى تيمى، در اين باره سرود:
واى و صد واى بر ابو البخترى !
به هنگامه در آمدن مردم به محشر
از سخن باطل و آشكارگويىاش
در دروغ بستن بر [امام] جعفر [صادق عليهالسلام] ميان مردم
به خدا سوگند، او لحظهاى همنشين امام عليهالسلام نبوده است
تا از او چيزى در يابد، نه در باديه و نه در شهر
در همه عمرش مردم نديدهاند
كه او ميان قبر و منبر [پيامبر صلىاللهعليهوآله]، رفت و آمد كند
اى دشمن خدا، فرزند وَهْب۱
كه سخن باطل و ناپذيرفتنى را آشكارا گفته است
مىپندارد كه جبرئيل شريفِ پرهيزگار
نزد مصطفى احمد صلىاللهعليهوآله آمد
در حالى كه قبا و كفش سياه به تن داشت
و خنجرى نيز به كمر بسته بود.
ر. ك: ح ۷۷۶.
۱۱ / ۱۵
حديثسازى در فضيلت شهرها
۸۲۱.سنن أبى داوودـ به نقل از ابن حواله ـ: پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله فرمود: «كار به آنجا مىانجامد كه سپاهيانى منظّم خواهيد بود ؛ سپاهى در شام، سپاهى در يمن و سپاهى در عراق». به پيامبر صلىاللهعليهوآله گفتم: اى پيامبر خدا ! به من بفرما اگر آن روزگار را درك كردم، كدام را انتخاب كنم ؟ فرمود: «به شام برو كه گزيده خدا از زمين است و بندگان برگزيدهاش را به سوى آنجا بر مىگزيند. امّا اگر نمىخواهيد به آنجا برويد، به يمن خودتان برويد و از آبگيرهاى خودتان بنوشيد كه خداوند، [حفاظت از] شام و اهالى آن را برايم به عهده گرفته است».