نيكوست و مىبينم كه سخنى از تعليم و تفكّر نيست.
همچنين شمارى از احاديث، شرط تحمّل امرِ صَعْب و مُستَصعَب اهل بيت عليهمالسلام را ثبوت و استقرار ايمان در دل دانستهاند.۱ اين، بدان معناست كه امر صعب، از مقولهاى است كه تحمّلش بيشتر نيازمند ايمان است، نه تعليم و تعلّم محض، هر چند بخشى از ايمان، نيازمند علم ومعرفت است.
قرينه ديگر، برقرارى رابطه تضاد و مقابله ميان تحمّل حديث آل محمّد عليهمالسلام و انكار در دو روايت ذيل از پيامبر صلىاللهعليهوآله و امام باقر عليهالسلام است:
حديث خاندان محمّد، سخت و دشوارياب است، به آن ايمان نياوَرَد، مگر فرشته مقرّب يا پيامبر مُرسل و يا بندهاى كه خداوند، دلش را به ايمان آزموده است. پس، هر حديثى از خاندان محمّد صلىاللهعليهوآله به شما رسيد و در دلتان نشست و آن را آشنا يافتيد، آن را بپذيريد و هر حديثى كه دلهايتان از آن رَميد و ناآشنايش يافتيد، آن را به خدا و پيامبر و به عالمى كه از خاندان محمّد است، باز گردانيد ؛ زيرا به هر يك از شما حديثى كه توان دريافت آن را ندارد، گفته شود و بگويد: «به خدا، اين چنين نيست ! به خدا، اين چنين نيست !»، به هلاكت در افتد و انكار، كفر است.۲
حديث ديگر از امام باقر عليهالسلام است كه به جابر مىفرمايد:
حديث ما، سخت، دشوارياب، صاف [و بى پوشش و فهمش] نيازمند تيزهوشى، بىپيرايه، نفيس و ارزشمند است. پس هر گاه چيزى از آن شنيديد كه دلهايتان در