درست نفهميدهاند. شرافت و بزرگى، در جاهليت، براى كسى بود كه سخىترين، خوشخوترين، همسايهدارترين و بى آزارترين شخص باشد. اين چنين شخصى، آن گاه كه مسلمان شود، خير و نيكىاش افزونتر مىشود».۱ نمونههاى ديگرى نيز هستند.۲
گفتنى است در برخى موارد، معناى حديث از محدوده درك معمول، بالاتر بود و راويان را وادار به عرضه آن بر امامان عليهمالسلام مىساخت؛ مانند احاديث طينت و خلقت انسان،۳ احاديث شقاوت و سعادت،۴ احاديث علم امام و گستره آن،۵ احاديث حضور امامان عليهمالسلام بر بالين محتضر۶ و احاديث صَعْب و مُستَصعَب.۷
۴. حلّ اختلاف
نقل ناقص و نادرست متن حديث و نيز عدم نقل يا توجّه به قرينهها و زمينههاى صدور حديث، موجب تصوّر اختلاف شده و راويان را وادار به عرضه اين گونه روايات كرده است؛ مانند عرضه عبد السلام بن صالح هروى در باره كفّاره روزهخوارى،۸ ابراهيم بن محمّد هَمْدانى در باره مقدار فطريه،۹ على بن مهزيار در باره قصر و اتمام نماز در حرمين۱۰ و عبد اللّه بن محمّد، نسبت به محل خواندن نماز