او، قابل مشاهده است. لبيد، پدر ذلفا، به جويبر، اعتماد نكرد و قاصدى را خدمت پيامبر صلىاللهعليهوآله فرستاد تا صحّت فرمان ايشان را به دست آورد.۱
همچنين، برخى مفهوم «جماعت» را در «توصيه به همراهى با جماعت»، از پيامبر صلىاللهعليهوآله جويا شدند. ايشان فرمود:
[مقصود از] جماعت امّت من، گروه بر حقّ است؛ حتّى اگر كم باشند.۲
در زمان امام على عليهالسلام تا امام سجّاد عليهالسلام هم نمونههايى از عرضه حديث، گزارش شده است.۳
با گسترش فرهنگ حديثى، عرضه حديث بر امام باقر عليهالسلام و امام صادق عليهالسلام گسترش يافت. پيدايش غاليان و احاديث ساختگىشان، به گسترش عرضه، دامن زد و امام صادق عليهالسلام، از برخى اصحاب خود، مانند عنبسه، خواست تا گفتههاى دروغگويى مانند ابو خطّاب غالى را بر ايشان، عرضه كند. امام عليهالسلام سپس به رد آنها پرداخت.۴
محمّد بن مسلم، بعضى رواياتى را كه خود از امام باقر عليهالسلام شنيده بود، بر امام صادق عليهالسلام، عرضه كرد و امام عليهالسلام، آنها را تأييد و تبيين دقيقترى را ارائه كرد. در روزگار امام صادق عليهالسلام كتابهاى حديثى نيز بر ايشان عرضه شد.۵ عرضههاى حديثى در اين دوران و دوران امام كاظم عليهالسلام، بيشتر رنگ فقهى دارد.
گسترش فعّاليت غاليان، موجب فزونى عرضه حديث بر امام رضا عليهالسلام شد. يونس بن عبد الرحمان، سردمدار عرضه حديث در اين دوره، گفته است: در عراق، برخى اصحاب امام باقر عليهالسلام و شمار فراوانى از اصحاب امام صادق عليهالسلام را يافتم. از آنان،