۶۸۶.بصائر الدرجاتـ به نقل از آدم بن على بن آدم ـ: عمير كوفى، در تبيين معناى «حديث ما، سخت و دشوار است و فرشته مقرّب و پيامبر فرستاده شده هم آن را تحمّل نمىكنند»، گفت: آن، همان است كه شما روايت كردهايد كه خداوند ـ تبارك و تعالى ـ، توصيف نمىشود و پيامبرش، توصيف نمىشود و مؤمن، توصيف نمىشود. پس هر كس حديث آنان را تحمّل كند، آنها را محدود كرده است و هر كس آنها را محدود كند، توصيفشان كرده است و هر كس توصيفشان كند، به آنها احاطه يافته و از ايشان، عالمتر است.
۶۸۷.الغيبة، طوسى ـ به نقل از حسين بن احمد حامدى بزّاز كه پيرمردى گمنام بود ـ: شنيدم روح بن ابوالقاسم بن روح مىگويد: هنگامى كه محمّد بن على شلمغانى، كتاب التكليف را تدوين كرد، شيخ [ابوالقاسم حسين بن روح] رضىاللهعنه گفت: آن را براى من بجوييد تا به آن بنگرم. آن را آوردند و او، آن را از آغاز تا پايانش خواند و سپس گفت: مشكلى در آن نيست و از امامان، روايت نقل كرده است، مگر دو يا سه جا كه آنها را به دروغ به امامان نسبت داده است، خدا، لعنتش كند !
۶۸۸.الغيبة، طوسى ـ به نقل از سلامة بن محمّد ـ: شيخ حسين بن روح رضىاللهعنه، كتاب التأديب را به قم فرستاد و به جماعت فقيهان آنجا، نامه نوشت و به ايشان گفت: به اين نوشته بنگريد و ببينيد چيزى در آن هست كه با نظر شما مخالف باشد ؟
آنان به او نوشتند: همه آن، صحيح است و چيز مخالفى ندارد، مگر گفتهاش در زكات فطره كه آن را نيم صاع خوراك دانسته است، ولى نزد ما يك صاع خوراك (مانند جو) براى هر نفر است.