۶۵۶.بصائر الدرجاتـ به نقل از حسن بن عبّاس بن حَريش ـ: اين نوشته را به امام جواد عليهالسلام عرضه كردم. امام عليهالسلام، آن را پذيرفت و به آن، اقرار كرد. امام صادق عليهالسلام فرمود: «على عليهالسلام، در سحرگاه اوّلين شب قدر پس از [رحلت]پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله فرمود: "از من بپرسيد. به خدا قسم، به شما خبر مىدهم از آنچه تا ۳۶۰ روز [آينده] اتّفاق خواهد افتاد، از مورچه وكوچكتر و بالاتر از آن. سپس از آن، به شما خبر مىدهم، نه با زحمت و نه با رأى و ادّعاى دانايى. تنها از دانش خداوند كه مرا آموخته است. به خدا سوگند، اهل تورات، اهل انجيل، اهل زبور و اهل فرقان، چيزى از من نپرسند، مگر آن كه ميان هر كدام از اهل كتاب، به حكمى كه در كتابشان است، داورى مىكنم».
به امام صادق عليهالسلام گفتم: آيا آنچه را شما [امامان عليهمالسلام] در شب قدر مىدانيد، ممكن است آن سال بگذرد و چيزى بمانَد كه در باره آن سخن نگفتهايد ؟
فرمود: «نه. سوگند به آن كه جانم به دست اوست، اگر در آنچه آن شب مىدانيم، اين باشد كه در برابرِ دشمنانتان ساكت باشيد، سكوت مىكنيم و سكوت، سختتر از سخن گفتن است».
۶۵۷.الكافىـ به نقل از على بن مهزيار ـ: [به امام جواد عليهالسلام] گفتم: يكى از وابستگانت، از پدرانت عليهمالسلام روايت كرده كه هر وقفى كه وقتى معيّن دارد، بر وارثان، نافذ و واجب است و هر وقفى كه وقتش معلوم نيست و مجهول است، باطل است و به وارثان، باز مىگردد و تو، سخن پدرانت را بهتر مىدانى.
امام عليهالسلام نگاشت: «نزد من نيز چنين است».