127
شناخت نامه حدیث - جلد دوم

۵۸۲.رجال الكشّىـ به نقل از عيسى شلقان ـ: به ابو الحسن (موسى بن جعفر) عليه‏السلام ـ كه در آن روز، هنوز پسر بچّه‏اى نابالغ بود ـ، گفتم: فدايت شوم ! اين، چه سخنى است كه از پدرت شنيده مى‏شود: يك روز ما را به دوستى با ابو خطّاب، امر مى‏كند. سپس، ما را به بيزارى جستن از او، فرمان مى‏دهد ؟ !
ابو الحسن عليه‏السلام، از پيش خود [و بدون كمك كسى]، پاسخ داد: «خداوند، پيامبران را براى پيامبرى آفريد. بنا بر اين، آنها، جز پيامبر نمى‏شوند. مؤمنان را نيز براى ايمان آفريد. بنا بر اين، آنها نيز جز مؤمن نمى‏شوند. به عدّه‏اى هم ايمان را عاريت داده است. اگر بخواهد، آن را براى هميشه در دستشان باقى مى‏گذارد و اگر نخواهد، آن را از ايشان مى‏ستانَد. ابو خطّاب هم از كسانى بود كه خداوند، ايمان را به او عاريه داده بود و چون بر پدرم دروغ بست، خداوند، ايمان را از او ستانْد».
اين سخن را براى امام صادق عليه‏السلام، بازگو كردم. ايشان فرمود: «اگر از ما هم در باره آن مى‏پرسيدى، پاسخى غير از آنچه او به تو گفت، نمى‏شنيدى».

۵۸۳.الكافىـ به نقل از زُراره ـ: به امام صادق عليه‏السلام گفتم: خبرى كه مردم در باره برترى ۲۵ برابرى نماز جماعت بر نماز فُرادا مى‏گويند، چيست ؟ فرمود: «راست گفته‏اند». گفتم: اگر دو نفر با هم نماز بخوانند، جماعت حساب مى‏شود ؟ فرمود: «آرى. در اين صورت، مأموم، سمت راست امام مى‏ايستد».

۵۸۴.الكافىـ به نقل از عامر بن عميره ـ: به امام صادق عليه‏السلام گفتم: خبردار شدم كه شما فرموده‏اى: «اگر كسى بميرد كه حجّ واجب نگزارده باشد و يكى از خويشانش از طرف او حج بگزارد، اين حج از او كفايت مى‏كند».
فرمود: «آرى. در باره آن، گواهى مى‏دهم كه پدرم، اين سخن را به من گفت كه مردى نزد پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله آمد و گفت: اى پيامبر خدا ! پدرم مُرد و حج نگزارد. پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به او فرمود: «از طرف او حج بگزار كه اين، از او كفايت مى‏كند».


شناخت نامه حدیث - جلد دوم
126

۵۸۲.رجال الكشّي عن عيسى شلقان: قُلتُ لِأَبِي الحَسَنِ عليه‏السلام ـ وهُوَ يَومَئِذٍ غُلامٌ قَبلَ أوانِ بُلوغِهِ ـ: جُعِلتُ فِداكَ، ما هذَا الَّذي يُسمَعُ مِن أبيكَ أنَّهُ أمَرَنا بِوِلايَةِ أبِي الخَطّابِ، ثُمَّ أمَرَنا بِالبَراءَةِ مِنهُ ؟ قالَ: فَقالَ أبُو الحَسَنِ عليه‏السلام مِن تِلقاءِ نَفسِهِ: إنَّ اللّه‏َ خَلَقَ الأَنبِياءَ عَلَى النُّبُوَّةِ فَلا يَكونونَ إلاّ أنبِياءَ، وخَلَقَ المُؤمِنينَ عَلَى الإِيمانِ فَلا يَكونونَ إلاّ مُؤمِنينَ، وَاستَودَعَ قَوما إيمانا، فَإِن شاءَ أتَمَّهُ لَهُم، وإن شاءَ سَلَبَهُم إيّاهُ، وإنَّ أبَا الخَطّابِ كانَ مِمَّن أعارَهُ اللّه‏ُ الإِيمانَ، فَلَمّا كَذَبَ عَلى أبي سَلَبَهُ اللّه‏ُ الإِيمانَ.
قالَ: فَعَرَضتُ هذَا الكَلامَ عَلى أبي عَبدِ اللّه‏ِ عليه‏السلام، قالَ: فَقالَ: لَو سَأَلتَنا عَن ذلِكَ ما كانَ لِيَكونَ عِندَنا غَيرَ ما قالَ.۱

۵۸۳.الكافي عن زرارة: قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّه‏ِ عليه‏السلام: ما يَروِي النّاسُ: أنَّ الصَّلاةَ في جَماعَةٍ أفضَلُ مِن صَلاةِ الرَّجُلِ وَحدَهُ بِخَمسٍ وعِشرينَ صَلاةً ؟ فَقالَ: صَدَقوا. فَقُلتُ: الرَّجُلانِ يَكونانِ جَماعَةً ؟ فَقالَ: نَعَم، ويَقومُ الرَّجُلُ عَن يَمينِ الإِمامِ.۲

۵۸۴.الكافي عن عامر بن عميرة: قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّه‏ِ عليه‏السلام: بَلَغَني عَنكَ أنَّكَ قُلتَ: لَو أنَّ رَجُلاً ماتَ ولَم يَحُجَّ حَجَّةَ الإِسلامِ فَحَجَّ عَنهُ بَعضُ أهلِهِ أجزَأَ ذلِكَ عَنهُ ؟ فَقالَ: نَعَم، أشهَدُ بِها عَن أبي أنَّهُ حَدَّثَني أنَّ رَسولَ اللّه‏ِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله أتاهُ رَجُلٌ فَقالَ: يا رَسولَ اللّه‏ِ ! إنَّ أبي ماتَ ولَم يَحُجَّ ؟ فَقالَ لَهُ رَسولُ اللّه‏ِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله: «حُجَّ عَنهُ، فَإِنَّ ذلِكَ يُجزِئُ عَنهُ».۳

1.. رجال الكشّي : ج ۲ ص ۵۸۴ ح ۵۲۳ ، بحار الأنوار : ج ۶۹ ص ۲۲۲ ح ۵ .

2.. الكافي : ج ۳ ص ۳۷۱ ح ۱ ، تهذيب الأحكام : ج ۳ ص ۲۴ ح ۸۲ ، الأربعون حديثا للشهيد الأوّل : ص ۷۵ ، منتقى الجمان : ج ۲ ص ۱۵۳ ، بحار الأنوار : ج ۸۸ ص ۹۷ ح ۶۷ .

3.. الكافي : ج ۴ ص ۲۷۷ ح ۱۳ ، تهذيب الأحكام : ج ۵ ص ۴۰۴ ح ۱۴۰۷ عن عمّار بن عمير ، وسائل الشيعة : ج ۸ ص ۵۴ ح ۱۴۲۸۷ .

  • نام منبع :
    شناخت نامه حدیث - جلد دوم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری با همکاری جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1397
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1461
صفحه از 501
پرینت  ارسال به